مقدمه

جهان معاصر ، جهانی است که در آن صحبت از دوستی و دشمنی می شود ، صحبت از رابطه داشتن با کشوری و قطع رابطه با کشور دیگر. اما باید دید ملاک این دوستی و دشمنی کجاست ، معیار دوستی و دشمنی چیست؟ با توجه به این معیار با چه کسانی باید رابطه برقرار کرد و از چه کسانی تبری جست؟

لذا به همین مناسبت این تحقیق را با عنوان تولی و تبری در خطبه غدیر آغاز کردم که از سویی به بررسی تولی و تبری بپردازم که از کجا نشأت گرفته است و معیار آن چیست؟ و از سوی دیگر این مساله را مورد توجه قرار دهم که چرا تولی و تبری در خطبه غدیر مطرح شده است؟ تولی و تبری ریشه در ولایت دارد و خطبه غدیر نیز خطبه ای است که هدف آن بیان ولایت دوازده امام بعد از رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) است. به همین دلیل در این خطبه تولی و تبری مطرح شده است که توجه به آن آمادگی برای ولایت پذیری را در افراد حاصل می کند و زمانی که ولایت پذیری افراد به تکامل برسد ظهور حضرت مهدی(عج الله) محقق خواهد شد. از آن جایی که انقلاب اسلامی زمینه ساز ظهور حکومت جهانی حضرت مهدی (عج الله) است حمایت از این انقلاب و اطاعت از ولی فقیه آمادگی لازم برای ولایت پذیری و حکومت جهانی حضرت مهدی (عج الله)  را در افراد حاصل می کند چرا که این انقلاب بر پایه ولایت و تولی و تبری شکل گرفته است.

در مورد غدیر کتاب  های زیادی تالیف شده است که  قدیمی ترین آنها کتاب سلیم بن قیس هلالی و خطبه النبی از خلیل بن احمد فراهیدی است و در مراحل بعدی احتجاج مرحوم طبرسی ، الغدیر علامه امینی ، اسرار غدیر محمد انصاری و شرح خطبه غدیر آقای نقوی است.و پایان نامه هایی درباره غدیر و بحث ولایت وجود دارد که از آن جمله می توان به پایان نامه بررسی غدیرخم در تفاسیر و سایر منابع اهل سنت نوشته سعید مسعودی و بررسی آیات مربوط به ولایت امام علی (علیه السلام) در قرآن و حدیث نوشته غلامرضا حسنی اشاره کرد. در این کتب و پایان نامه ها به بررسی چگونگی شکل گیری غدیرخم و حوادث سه روزه غدیر و بحث امامت و ولایت حضرت علی(علیه السلام) پرداخته شده است. اما وجه تمایز این تحقیق از سایر تحقیقاتی که درباره غدیر و تولی و تبری انجام شده است این می باشد که در این تحقیق محور اصلی خطبه غدیر است و تولی و تبری با دید خطبه مورد توجه قرار می گیرد. در واقع این تحقیق تحلیل فراز تولی و تبری در خطبه غدیر می باشد که بر اساس سه محور تشکیل شده است .

محور اول بررسی تولی و تبری است که در آن تولی و تبری در آیات و روایات بررسی شده است که در نهایت مشخص می شود تولی و تبری دو جزءجدایی ناپذیر ولایت هستند. محور دوم تولی و تبری در خطبه غدیر است که به معرفی دوستان و دشمنان اهل بیت(علیهم السلام) پرداخته شده است که با توجه به این معرفی روشن می شود با چه کسانی باید دوستی برقرار کرد و تولی داشت و از چه کسانی تبری جست.محور سوم ارتباط تولی و تبری با ظهور حضرت مهدی (عج الله) است که روشن می شود باید نسبت به تولی و تبری توجه داشت تا آماده ظهور حضرت شویم. و در این راستا باید از انقلاب اسلامی حمایت نمود و از ولی فقیه که نایب امام زمان (عج الله) است و از طرف خدا بر مردم ولایت دارد اطاعت کرد تا آماده ظهور حضرت مهدی(عج الله) شویم.

تولی و تبری در آیات  و  روایات   

    تولی و تبری ریشه در قرآن کریم و روایت ائمه اطهار(علیهم السلام) دارد. افراد باید در مورد کفار ، مشرکان و معاندان و نواصب ، شیوه ولاءمنفی که همان عدم پذیرش دوستی ، سرپرستی و حکومت و تسلط کفار بر مسلمین است را اتخاذ کنند و در مورد خداوند ،پیامبران و ائمه شیوه ولاء اثباتی که همان ولایت مورد قبول و مثبت جامعه اسلامی است را اتخاذ نمایند.ولایت الله را بپذیرند و ولایت طاغوت را نفی کنند.[1]

   خداوند درقرآن کریم می فرماید: اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمات ،[2] خداوند، ولى و سرپرست كسانى است كه ايمان آورده‏اند آنها را از ظلمتها، به سوى نور بيرون مى‏برد. (اما) كسانى كه كافر شدند، اولياى آنها طاغوتها هستند كه آنها را از نور، به سوى ظلمتها بيرون مى‏برند. بنابراین معلوم می شود دو نوع ولایت وجود دارد یکی ولایت الله ودیگری ولایت طاغوت که به تبع آن تولی نسبت به ولایت الله و تبری درباره ولایت طاغوت مطرح می شود که در قرآن کریم و روایات نیز به آن اشاره شده است که در این جا به یک مورد از تولی و تبری در آیات و روایات اشاره
می شود.

تولی و تبری در آیات قرآن کریم

  خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا آباءَكُمْ وَ إِخْوانَكُمْ أَوْلِياءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الْإِيمانِ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ،[3]  اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، پدران و برادران خود را- اگر كفر را بر ايمان برگزيدند- دوست و ياور خود مگيريد، و هر كس از شما آنها را دوست و ياور گيرد آنها همان ستمكارانند (زيرا دوستى را در غير محل خود مصرف نموده‏اند). خداوند در این آیه می فرماید با کسانی که راه ارتداد از اسلام را پیش گرفته اند دوستی برقرار نکنید حتی اگر این افراد پدر و برادر شما باشند. و انسان ها را از ولایت آنها نهی می کند.[4] در حقیقت خداوند می فرماید دوستی شما باید برای خدا و دشمنی شما به خاطر خداوند باشد. و انسان ها را برحذر می دارد از اینکه با افراد مرتد تولی داشته باشند و تبری نسبت به آنها را بر انسان ها واجب می دارد. درآیه دیگری خداوندمتعال مفهومی همانندآیه بالا را بیان
می فرماید که هرگز قومی را نمی یابید که به خدا و روز قیامت ایمان داشته باشند اما بخواهند با دشمنان خدا و رسول خدا دوستی داشته باشند، هر چند که این افراد  پدران، پسران، برادران و یا خویشاوندان آنها باشند.خداوند متعال می فرماید: لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ كانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ .[5] در این آیه خداوند به مؤمنان هشدار مى‏دهد كه جمع ميان محبت خدا و محبت دشمنان خدا در يك دل ممكن نيست، و بايد از ميان اين دو يكى را برگزينند، اگر راستى مؤمنند بايد از دوستى دشمنان خدا بپرهيزند و الا ادعاى مسلمانى نكنند.[6] درواقع تولی خداوند با تبری از دشمنان خدا پیوند دارد و کسی نمی تواند تولی به خدا را داشته باشد و در کنار آن تولی دشمن خداوند را هم داشته باشد.

  حضرت علی (علیه السلام) در این باره  می فرماید: ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ‏يُحِبُّ بِهَذَا قَوْماً وَ يُحِبُّ بِالْآخَرِ أَعْدَاءَهُ ،[7]«خداوند براى يك مرد دو دل در درونش ننهاده است» تا با يكى گروهى را و با ديگرى دشمنان همان گروه را دوست بدارد.بنابراین روشن می شود کسی که می خواهد ولایت الله را بپذیرد و در سایه ولایت الهی باشد باید از ولایت طاغوت ودشمنان خدا تبری جوید حتی اگر این دشمنان خانواده فرد هستندکه عزیزترین افراد برای انسان می باشند. خداوند متعال می فرماید تبری باید با قاطعیت تمام و بدون هیچ گونه شائبه ای باشد، آنجا که درباره حضرت ابراهیم( علی نبینا و آله و علیه السلام) می فرماید: قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْراهِيمَ وَ الَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْكُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنا بِكُمْ وَ بَدا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ [8]

   چراکه حضرت ابراهیم و همراهانش در ابتدا به قوم مشرک خود گفتند: ما از شما و آنچه غير از خدا مى‏پرستيد بيزاريم ما نه شما را قبول داريم، و نه آئين و مذهبتان را. و باز براى تاكيد افزودند: ما نسبت به شما كافريم البته اين كفر همان كفر برائت و بيزارى است.و سومين بار براى تاكيد بيشتر افزودند: در ميان ما و شما عداوت و دشمنى هميشگى آشكار شده است و اين وضع هم چنان ادامه دارد تا به خداى يگانه ايمان بياوريد. و به اين ترتيب با نهايت قاطعيت و بدون هيچگونه پرده‏پوشى اعلام جدايى و بيزارى از دشمنان خدا كردند، و تصريح نمودند كه اين جدايى به هيچ قيمت قابل برگشت و تجديد نظر نيست، و تا ابد ادامه دارد، مگر اين كه آنها مسير  خود را تغيير دهند و از خط كفر به خط ايمان روى آورند.[9] لذا یک مومن واقعی باید همانند حضرت ابراهیم از دشمنان خداوند بیزاری جوید تا ایمان او که در واقع همان ولایت پذیریش است کامل شود. باتوجه به آیات واضح است تبری از دشمن از شرایط ایمان است و تا کسی از دشمن خداوند و کسی که به مخالفت با اسلام می پردازد، تبری نجوید نمی تواند بگوید من با ایمان و مسلمان هستم. البته در این جا نکته ای که باید بیان شود این است که گروه هایی که در این آیه تبری از آنان بیان شده است که باید مورد تحریم کامل باشند گروه هایی هستند که در مقام توطئه و فتنه انگیزی علیه کیان اسلام و جامعه مسلمانان برآمده و یا به توطئه گران امکانات بدهند، ولی گروه های بی طرف که در جبهه ظالم و ستمگر قرار نگیرند و علیه جامعه مسلمانان فعالیت نکنند و به مقابله با اسلام برنخیزند مورد این شدت از تبری قرار نمی گیرند. [10]

تولی و تبری در روایات

قال أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) مَنْ أَحَبَّ لِلَّهِ وَ أَبْغَضَ لِلَّهِ وَ أَعْطَى لِلَّهِ وَ مَنَعَ لِلَّهِ فَهُوَ مِمَّنْ كَمَلَ إِيمَانُهُ،[11]

امام صادق (عليه السّلام) فرمود: هر كس براى خدا دوستى كند، و براى او دشمنى نمايد، براى رضاى خدا عطا كند و براى او ندهد، او از كسانى است كه ايمانش كامل است.

  رسول خدا (صلى اللَّه عليه و آله و سلم)  و امام صادق(علیه السلام) فرمودند:محكم‏ترين رشته‏هاى ايمان‏ محبت براى خدا و دشمنى براى خدا مى‏باشد، و با دوستان خدا دوست بودن و بيزارى و برائت از دشمنان خدا نمودن و بريدن از آنها است.[12]

   اميرالمؤمنين علی(علیه السلام) فرمود: از رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) شنيدم مي فرمود من سيد اولاد آدمم و اى على تو و امامان بعد از تو سادات امت من هستید هر كه ما را دوست دارد خدا را دوست داشته و هر كه ما را دشمن دارد خدا را دشمن داشته و هر كه به ولايت ما باشد به ولايت خداست و هر كه دشمن ماست دشمن خدا است و هر كه فرمان ما برد خدا را فرمان برده و هر كه نافرمانى ما را انجام دهد نافرمانى خدا را كرده است.[13]

    حضرت علی(علیه السلام) فرمود: از رسول خدا ( صلی الله علیه وآله و سلم) شنيدم كه مي فرمود هر كس گمان برد مرا دوست داشته و على (علیه السلام) را دشمن دارد دروغ گفته است. دوستى من و دوستى او جمع نشود مگر در دل مؤمن. بدرستى كه اى على خداى عزوجل اهل دوستى من و تو  را در نخست مقام پيشروان بهشت قرار داده ودشمنان من و تو را در زمره گمراهان از امت بسوى آتش دوزخ قرار داده است.[14]

 زید بن ارقم می گوید: رسول خدا(صلی الله علیه وـ آله ـ وسلم) به حضرت علی ، حضرت فاطمه ، امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) گفت : من در صلح هستم با کسی که با شما درصلح باشد و در جنگ هستم با کسی که با شما در جنگ است. [15]  یزید بن منیع همین روایت را از ابوبکر نقل می کند و در ادامه می گوید ابوبکرگفت : رسول خدا(صلی الله علیه و ـ آله ـ و سلم) فرمود : دوست نمی دارد ایشان را مگر کسی که ولادت او پاک باشد و دشمن نمی دارد ایشان را مگر کسی که ولادت او ناسالم است و در ادامه سوگند می خورد که به خدای کعبه این را از ابوبکر شنیده ام.[16]

  با بیان این احادیث به خوبی روشن می شود که ولایت با تولی و تبری پیوند دارد و کسی که با اهل بیت(علیهم السلام) و دوستان ایشان دشمنی کند در حقیقت با خداوند دشمنی کرده است زیرا ولایت اهل بیت از ولایت خداوند متعال نشأت گرفته است.بنابراین دشمنی با این خاندان دشمنی با خداوند متعال است.از سوی دیگر نیز اهمیت تولای اهل بیت( علیهم السلام) مشخص می شود چرا که این اهمیت تا آنجایی است که در احادیث از آن به عنوان ملاک طیب بودند ولادت افراد مطرح شده است لذا توجه به بحث تولی و تبری مهم است چراکه دو رکن اعتقادی عملی هستند و دو جز جدایی ناپذیر ولایت می باشند.

تولی و تبری دو رکن اعتقادی عملی

  تولی و تبری دو واجب و ضروری از واجبات دین هستند و از اصل و شعار اساسی اسلام ،یعنی توحید و لا إله إلّا الله سرچشمه گرفته و در تمام زمینه های تشریعی نیز جلوه گر شده است. زیرا کلمه لا إاله إلّا الله دو بعد دارد : جنبه نفی و انکاری و جنبه اثباتی. انسان موحد در مرحله نخست با گفتن لا إله به تمام بت ها و خدایان «نه» می گوید و آن ها را صد در صد نفی و انکار می کند و سپس با گفتن الّا الله خدای واقعی و حقیقی جهان را اقرار و اثبات می کند. در حقیقت ابتدا از تمام بت ها و خدایان تبری می جوید و ولایت آنها را نفی می کند  و سپس به خدای حقیقی تولای خود را ابراز می دارد و ولایت خداوند را می پذیرد. [17] اما این تولی و تبری نه تنها در جنبه اعتقادی باید وجود داشته باشد بلکه باید از نظر عملی نیز بروز پیدا کند.زیرا خداوند متعال
می فرماید:
لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَه[18]هيچ قومى را كه ايمان به خدا و روز رستاخيز دارند نمى‏يابى كه با دشمنان خدا و رسولش دوستى كنند. از این آیه ظاهر می شودکه مومن به خداو روز قیامت نباید مودت دشمنان خدا را داشته باشد و مودت و محبت نیز امر عملی است ، یعنی محبت در ضمن عمل نسبت به محبوب ظاهر می شود.[19]

  و در آیه دیگری خداوند می فرماید: قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ[20]  بگو: اگر خدا را دوست مى‏داريد، از من پيروى كنيد! تا خدا (نيز) شما را دوست بدارد، و گناهانتان را ببخشد، و خدا آمرزنده مهربان است.‏این آیه نشان می دهد محبت تنها يك علاقه قلبى ضعيف و خالى از هرگونه اثر نيست بلكه بايد آثار آن، در عمل انسان منعكس باشد، كسى كه مدعى عشق و علاقه به پروردگار است، نخستين نشانه‏اش اين است كه از پيامبر و فرستاده او پيروى كند. اين، يك اثر طبيعى محبت است كه انسان را به سوى محبوب و خواسته‏هاى او مى‏كشاندو يك محبت اساسى حتما آثار عملى دارد، حتما دارنده آن را با محبوب پيوند مى‏دهد، و در مسير خواستهاى او به تلاش پرثمر وامى‏دارد پس محبت و تولی از مرز قلب فراتر رفته و به مرحله عمل نیز کشانده می شود.[21] در نتیجه تولی و تبری هم در بعد اعتقادی وجود دارد هم در بعد عملی. از آنجایی که ولایت ائمه اطهار(علیهم السلام) نشأت گرفته از ولایت خداوند متعال است باید نسبت به اهل بیت(علیهم السلام) نیز تولی داشت و از دشمنان ایشان تبری جست که در خطبه غدیریه رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) بر این امر تاکید شده است.

ولایت و امامت ائمه اطهار (علیهم السلام) در خطبه غدیر

  در خطبه غدیر، تاکید عجیبی بر انحصار دوازده امام (علیهم السلام) و اینکه هیچ فردی به هیچ عنوان در شئون آنان شراکتی ندارد و اصرار بر قبول همه آنان و عدم تفکیک و جدائی بین ایشان در شؤون امامت گردیده است.[22] این بدان جهت است که همه امامان(علیهم السلام) از طرف خدا و رسول او(صلی الله علیه وآله وسلم) با شئون واحد نصب شده اند ، و هرگونه تشکیک و خدشه در این امر درواقع تشکیک درباره فرمان الهی و پشت پا زدن به کسانی است که خداوند مقام آنان را امضا نموده است .

  از جانب دیگر انحصار عدد امامان (علیهم السلام) به این معنی است که هیچ کس دیگری لایق این شأن نیست .و اگر کسی در قبول ایشان شک کند درباره خداوند شک کرده است. در این باره عبدالله بن عباس به معاویه گفت: وَ تَعْجَبُ يَا مُعَاوِيَةُ أَنْ رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) سَمَّى الْأَئِمَّةِ وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ بِغَدِيرِ خُمٍّ... وَ احْتَجَّ بِهِمْ عَلَيْهِمْ وَ أَمَرَهُمْ بِطَاعَتِهِ[23] ای معاویه ، تعجب می کنی که پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) ائمه(علیهم السلام) را یکی پس از دیگری در غدیر خم نام برد و بدین وسیله حجت را بر آنان تمام کرد و دستور به اطاعت آنان داد. بنابراین ، مهم ترین امری که در خطبه غدیر به آن اشاره شده است مسئله ولایت دوازده امام بعد از رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم)
می باشد لذا پیامبر
(صلی الله علیه وآله وسلم) بعد از اعلام ولایت می فرمایند : اللهمَّ والِ مَنْ والاهُ و عادِ مَنْ عاداهُ وَانْصُرْمَنْ نَصَرَهُ واخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ ،[24]خداوندا دوست بدار هر کس علی را دوست بدارد و دشمن بدار هر کس علی را دشمن بدارد و یاری کن هر کس علی را یاری کند و خوار کن هر کس علی را خوار کند. با این سخن رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) راه دوستان ولایت از دشمنان ولایت جدا شد و ولایت با حب اهل بیت(علیهم السلام) و بغض دشمنان آنان

پیوند یافت.

ارتباط ولایت با تولی و تبری در خطبه غدیر 

  اساسِ « هَلِ الدِّينُ إِلَّا الْحُبُّ وَ الْبُغْض »[25] از مهمترین ارکان اعتقادی ما است . ولایت اهل بیت (علیهم السلام) که به معنای صاحب اختیار بودن آنان و اطاعت کامل مردم از ایشان است ،لازمه اش محبت داشتن نسبت به آنان و دوستاران ایشان و بغض و کینه نسبت به دشمنان ایشان است. در این باره سه جنبه در خطبه غدیر بیان شده است :  

الف: اهمیت حب اهل بیت(علیهم السلام) و بغض دشمنان ایشان نزد خداوند متعال ، که رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) سه نکته در این باره فرمودند:

1.      هرکس علی (علیه السلام) را دوست بدارد خدا او را دوست می دارد، و هرکس علی(علیه السلام) را دشمن بدارد خدا او را دشمن می دارد . در واقع مسئله حب و بغض ایشان به حب وبغض خود خداوند برمی گردد.[26]

2.      دشمن اهل بیت (علیهم السلام) مورد ذم و لعن خداوند است ، و دوست ایشان مورد مدح خداوند است و خداوند او را دوست دارد.[27]

3.      خداوند در یک وحی و خطاب خاص فرموده است : « هر کس با علی دشمنی کند و ولایت او را نپذیرد لعنت و غضب من بر او باد».[28]

  ب: حب اهل بیت (علیهم السلام) ضابطه و ترازوی سنجش اعمال است ، که در این باره پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند: « پس هر یک از شما ، طبق آنچه در قلبش از حب و بغض نسبت به علی می یابد عمل کند»[29]، یعنی هر کس قبل از عمل باید ببیند چه اندازه محبت یا بغض نسبت به امیرالمومنین (علیه السلام) دارد و طبق آن عمل کند. از این مطلب سه موضوع استفاده می شود :

   1.آنان که حب اهل بیت (علیهم السلام) را دارند باید قدرِ این نعمت را بدانند ،و به اقتضای داشتن این نعمت در اعمال حسنه کوشا باشند.

   2. محبان و شیعیان در راهِ محبت اهل بیت (علیهم السلام) بیشتر کار کنند و عیار محبت خویش را بالا ببرند ، و در راه ایشان و احیای امرشان فداکاری نمایند.

   3. دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) بدانند که تا ریشه و پایه را که همان محبت اهل بیت(علیهم السلام) است را درست نکرده اند بیهوده خود را به اعمالی مشغول داشته اند که نزد خداوندبدون محبت آنان ارزشی ندارد. پس بهتر است اگر در فکر خود سازی و حرکت در راه خدا هستند ، اصلاح خود را از این مرحله شروع کنند.[30] پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) می فرماید: إِنَّمَا يَكْتَفِي أَحَدُكُمْ بِمَا يَجِدُ لِعَلِيٍّ فِي قَلْبِه،[31]هر یک از شما فقط به آنچه نسبت به علی در قلب خود می یابد اکتفا می کند.

 ج: حب اهل بیت (علیهم السلام) درّ گرانمایه ای است که به هر کس نمی دهند . اگر کسی آن را پذیرفت نشانه سعادت و تقوای اوست، واگر کسی نپذیرفت نشانگرِ شقاوت اوست،[32]و سزاوار نیست انسانهای شقی به این گوهر ناب دست یابند.

    پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) برای اینکه راه ولایت و دوستداران اهل بیت (علیهم السلام) از راه دشمنان و مبغضان اهل بیت(علیهم السلام) به طور مشخص و بدون هیچ شائبه ای جدا شود درادامه خطبه به معرفی این دوگروه
می پردازند.

شیعیان و محبان اهل بیت (علیهم السلام)

  برای آنکه شیعه و محب اهل بیت(علیهم السلام) بداند در کدام مکتب او را پذیرفته اند و مناط و ضابطه ولایت ومحبت را حفظ کند ، و نیز منزلت و درجه او نزد پروردگار در دنیا و در قیامت و روز نتیجه گیری روشن شود، پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) در این زمینه با استناد به آیات قرآن  مقام هایی را درخطبه غدیر بیان فرموده اند:

  1 .  مقام و منزلت شیعیان و محبان ائمه (علیهم السلام) نزد خداوند :

   * آنان مورد مدح خداوند بوده و حزب الله اند و خداوند ایشان را یاری می کند و رستگارند. أَلا، إِنَّ حِزْبَ الله هُمُ الْغالِبُونَ ، أُولئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُون‏ .[33]

   * از آنجا که محبت حاکی از ایمان واقعی است آنان صاحبان ایمان خالص و متقیان اند و ایمان در قلبشان نوشته شده است.از خداوند بالغیب می ترسند و هدایت یافته اند و ازگمراهی در امانند. أَلاإِنَّ أَوْلِيائَهُمُ الَّذينَ ذَكَرَهُمُ الله في كِتابِهِ، فَقالَ عَزَّوَجَلَّ: (...، أُولئِكَ كَتَبَ في قُلوبِهِمُ الْإيمانَ وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ... أُولئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُون‏)[34] ، أَلا إِنَّ أَوْلِيائَهُمُ الَّذينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ ،[35]

پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) دراین فراز خطبه با اشاره به آیاتی از قرآن کریم بیان فرمودند: پیروان اهل بیت (علیهم السلام) حزب الله هستند و خود خداوند در قرآن کریم به معرفی حزب الله پرداخته است و آنها را كسانى می داند كه ولايت خدا و پيامبر او و افراد باايمان را پذیرفته اند.که منظور از این فرد با ایمان حضرت علی (علیه السلام) است.[36] این حزب الله ویژگی هایی دارند که ایمان دروجود آنها رسوخ پیدا کرده است وخداوند با روحى از ناحيه خودش آنها را تأیید وحمایت می نماید وآنها پیروز و رستگارند.[37] پس با رسوخ ایمان در وجودشان صاحب  یک ویژگی دیگری هستند که رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) به آن نیز اشاره فرموده اند .که در نهان از پروردگارشان می ترسند. درواقع آنها  در معرفت مقام ربوبی و الهی به جایی رسیده اند که درک بزرگی او آنها را خاشع و متواضع گردانده است .و اینکه بیان شده در نهان از پروردگارشان می ترسند براى اين است كه عذابى كه به آن ايمان آورده‏اند و از آن مى‏ترسند عذابى در پرده غيب است ، نه عذابى كه امروز با حواس خود آن را احساس كنند.[38] اين احتمال نيز وجود دارد که اشاره به ترس از خداوند در مورد معاصى پنهانى باشد، چرا كه اگر انسان معصيت پنهان نكند به طريق اولى معصيت آشكار نخواهد كرد، و يا اين تعبير اشاره به مقام خلوص نيت در پرهيز از گناهان، و انجام اوامر الهى مى‏باشد، زيرا عمل پنهانى از ريا دورتر است. اما جمع ميان اين تفسيرها نيز مانعى ندارد.[39]

    با بررسی این چند فراز روشن می شود کسانی که پیرو ولایت حضرت علی (علیه السلام) باشند حزب الله هستند که خداوند متعال نیز در قرآن از آنها یاد نموده است و این ها دارای ایمانی قوی هستند که نتیجه این ایمان قوی خشوع از خداوند متعال در نهان است و اینان حتی در نهان نیز مرتکب گناه نمی شوند چراکه خداوند را حاضر و ناظر می دانند. لذا چنین افرادی لایق حمایت ویژه خداوند می شوند و خود خداوند می فرماید که آنها رستگارند و پیروزی با این افراد است.رسول خدا (صلوات الله علیه) فرمود:اى على شيعيان تو شيعيان خدايند و يارانت ياران خدا، اوليائت اولياء خدا ،حزبت حزب خدا ، اى على سعادتمند است هر كه دوستت دارد و بدبخت است هر كه دشمنت دارد.[40] لذا واضح است که شیعه حضرت علی(علیه السلام) مورد حمایت ویژه خداوند است.

  2 .  مقام و درجه شیعیان و محبان اهل بیت (علیهم السلام) در روز قیامت:

     * آنان بدست آورنده فوز و رستگاری بزرگ اند و درنهان از پروردگارشان می ترسند و مستحق مغفرت و اجر کبیرند. أَلا إِنَّ أَوْلِيائَهُمُ الَّذينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ، لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبيرٌ. [41]

     * در روز هولناک قیامت بر ایشان ترسی نیست و محزون نمی گردند.أُولئكَ أَوْلِياءُالله الَّذينَ لاخَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاهُمْ يَحْزَنونَ[42]

     * بهشت جزای نهایی ایشان است. با سلامتی و امن وارد آن می شوند و بدون حساب در آن روزی داده
می شوند ملائکه به پیشواز و مشایعت ایشان می آیند و به آنان سلام می کنند ،و بشارت ابدیت در بهشت را به ایشان می دهند. أَلا إِنَّ أَوْلِيائَهُمُ الَّذينَ يدْخُلونَ الْجَنَّةَ بِسَلامٍ آمِنينَ، تَتَلَقّاهُمُ الْمَلائِكَةُ بِالتَّسْليمِ يَقُولونَ: سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلوها خالِدينَ. أَلا إِنَّ أَوْلِيائَهُمْ، لَهُمُ   الْجَنَّةُ يُرْزَقونَ فيها بِغَيْرِ حِسابٍ ،[43]

در فراز قبلی روشن شد شیعیان مومنان هستند که در نهان از پروردگارشان می ترسند.خداوند گناهان آنها را
می آمرزد و بهشت جزای آنهاست .[44]
اما برای بدست آوردن این جزا باید صبرو استقامت داشت و عمل صالح انجام داد .[45] بنابراین شیعیان باید برای رسیدن به این اجرکبیر عمل صالح انجام دهند و در مسیر ولایت که گام بر می دارند از سختی ها نهراسند چراکه انسان اگر بداند در پی تحمل سختی ها چه پاداش گران بهایی بدست
می آورد تحمل سختی ها برای اوآسان می شود. لذا شیعیان که می دانند پیرو اهل بیت
(علیهم السلام) بودن نزد خداوند برترین اعمال است و رضایت خداوند را در بر دارد، در مسیر پیروی از اهل بیت(علیهم السلام) هرگونه سختی را تحمل می نمایند زیرا رضایت خداوند متعال درآن است وبرترین پاداش نیز رضایت خداوند متعال است.[46]

    اما دومین ویژگی شیعیان این است که در روز قیامت که همه ترسان و غمگین هستند نه محزون می شوند و ترسی دارند چراکه آنها اولیاءالله هستند. و  ولی خدا کسی است که به خداوند نزدیک و مقرب است و معرفت نسبت به او که کمال مطلق است دارد لذا ماسوای خدا در نظرشان کوچک است و غیر خدا را به دست فراموشی می سپرند ، پس محال است که حزن و خوفی داشته باشند. زیرا درغم و اندوه و ترس و وحشت حتماً نياز به تصور فقدان و از دست دادن چيزى و يا مواجهه با دشمن و موجود خطرناكى دارد، كسى كه غير خدا در دل او نمى‏گنجد و به غير اونمى‏انديشد و جز او را در روح خود پذيرا نمى‏شود، چگونه ممكن است غم و اندوه و ترس و وحشتى داشته باشد. و از سوی دیگر نیز می دانند ذکر خدا مایه آرامش آنهاست .[47]

  سومین بشارت شیعیان این است که در قیامت با سلامتی و امنیت وارد بهشت می شوند و بدون حساب در آن روزی داده می شوند. ملائکه به پیشواز و مشایعت ایشان می آیند و به آنان سلام می کنند و بشارت ابدیت در بهشت را به آنان می دهند.و مهم تر از همه اینکه بهشت مشتاق دیدن آنهاست لذا قبل از رسیدن شیعیان درهای بهشت برای آنها گشوده شده است .[48] تا این جا مقامات و پاداش شیعیان و پیروان اهل بیت(علیهم السلام) را در دنیا و آخرت بررسی کردیم اما یک شیعه و محب اهل بیت(علیهم السلام)نیز باید اموری را رعایت نماید تا لایق دریافت این مقامات و پاداش ها شود،لذا رسول خدا(صلوات الله علیه)در ادامه خطبه وظایف شیعیان که آنان باید درسایه پیروی از ولایت رعایت نمایند را بیان فرمودند.

  3 .  اموری که شیعیان  و محبان ائمه باید درسایه ادعای ولایت ضرورتاً مراعات کنند(وظایف)

   * در عقیده خود شک و شبهه ای راه ندهند. أَلا إِنَّ أَوْلِيائَهُمُ الَّذينَ آمَنُوا وَلَمْ يَرْتابوا

   * برایمان پاکیزه خود لباسِ ظلم و اعمال ناشایست نپوشانند.دراین صورت امنیت برای آنهاست و هدایت یافته اند. أَلا إِنَّ أَوْلِيائَهُمُ الْمُؤْمِنونَ الَّذينَ وَصَفَهُمُ الله عَزَّوَجَلَّ فَقالَ: (الَّذينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ

لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدونَ )[49]

  * با دشمنان خدا و رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) و اهل بیت(علیهم السلام) رشته دوستی نداشته باشند اگر چه پدرانشان یا فرزندانشان یا برادرانشان و یا فامیلشان باشد.أَلا إِنَّ أَوْلِيائَهُمُ الَّذينَ ذَكَرَهُمُ الله في كِتابِهِ، فَقالَ عَزَّوَجَلَّ: «لاتَجِدُ قَوْماً يُؤمِنُونَ بِالله وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حادَّالله وَ رَسُولَهُ وَلَوْكانُوا آبائَهُمْ أَوْأَبْنائَهُمْ أَوْإِخْوانَهُمْ أَوْعَشيرَتَهُمْ»[50]... . [51]

رسول خدا (صلوات الله علیه)در این سه فراز می فرمایند شیعه ایمان آورده و سپس هرگز به خود شک و تردیدی راه نمی دهد و این راه ندادن شک و تردید باید استمرار داشته باشد نه اینکه در مقطعی از زمان شک نداشته باشند و در مقطع بعدی دچار شک شوند در این صورت آنها مومن واقعی و یا به تعبیری شیعه نیستند.پس باید ایمان و عقیده ای مستحکم داشته باشند و در سایه همین عقیده و ایمان مستحکم است که هرگز نباید بر ایمان پاکیزه خود اعمال ناشایست بپوشانند و آن را به ظلم آغشته کنند.[52] امام صادق (علیه السلام) در این باره می فرماید:یعنی ایمان به آنچه پیامبر آورده از ولایت و مخلوط نکرده اند ایمان خود را به ولایت فلان و فلان ، این است ایمان آغشته به ظلم.[53] بنابراین شیعه همواره با یقین و استواری در مسیر ولایت گام بر می دارد و هرگز ایمان خود را آغشته به ظلم نمی کند و کس دیگری را به جای اهل بیت(علیهم السلام) به سرپرستی انتخاب نمی کند.

  سومین وظیفه شیعیان که در راستای همین خالص بودن ایمانشان شکل می گیرد این است که هرگز با کسانی که با دشمنان خدا رابطه دوستی دارند و یا دشمن خدا هستند رابطه دوستی برقرار نمی کنند هر چند این افراد خانواده او باشند.[54] بنابراین روشن می شود سومین وظیفه پیروان ولایت این است که باید دوستیشان برای خدا و دشمنیشان برای خدا باشد و از همین جاست که اهمیت بحث تولی و تبری در خطبه غدیریه رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) به خوبی آشکار می شود چراکه این تولی و تبری دو رکن اعتقادی شیعیان هستند و با توحید و ولایت پیوند ناگسستنی دارند و کسی که معتقد به توحید است دوستی اش برای خدا و دشمنی اش برای خداست.

 برای تولی و تبری داشتن لازم است فرد دوستان و دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) را به خوبی بشناسد با صفات و ویژگی آنها آشنا باشد. لذا رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) در خطبه غدیریه خود این جنبه را مورد نظر قرار دادند و به معرفی هر دو گروه پرداختند که تا این جا ما صفات و ویژگی های محبان اهل بیت (علیهم السلام) را باتوجه به آیات، روایات و خطبه رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) بیان کردیم که این ویژگی ها زیر بنای بحث تولی است. اما برای اینکه بحث تبری نیز مطرح شود در ادامه به بررسی صفات دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) و جزای آنان در قیامت می پردازیم.

دشمنان و مبغضان اهل بیت (علیهم السلام)

  از آن جا که اهل بیت (علیهم السلام) عصاره خلقت اند و خداوند تعالی سایر مخلوقات را به برکت ایشان و در سایه وجودشان آفریده است ، لذا به همان اندازه که محبت و ولایت آنان نزد پروردگار ارزش و اهمیت دارد بغض و عداوت با این والاترین مخلوقاتِ خداوند نیز نزد او گناهی نابخشودنی است و بی ارزش کننده همه خوبیهاست . مسلمین در مقابل اهل بیت (علیهم السلام) همیشه بر سر دو راهی قرار دارند: یا حب و یا بغض ، و راه سومی برایشان وجود ندارد. نداشتن محبت ایشان ـ در صورت شناخت آنان ـ جرم است و کسی نمی تواند در این باره بی تفاوت باشد .پیداست همان طور که محبت اهل بیت (علیهم السلام) درجات دارد ، بغض و عداوت با ایشان هم در دشمنانشان یکسان نیست و شدت و ضعف آن و نوع دشمنی هایشان متفاوت است .[55]پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) درخطبه غدیر، هم محک و معیارهای دشمنی با اهل بیت(علیهم السلام) را به عنوان اتمام حجت برای مردم مشخص کرده اند ، و هم جزای دشمنی و مخالفت با ایشان را بیان فرموده اند که در ذیل بیان می شود.

  1 . انواع دشمنی با اهل بیت (علیهم السلام)

   * انکار حق ایشان و قبول نکردن ولایتشان . مَعاشِرَالنَّاسِ،لاتَسْتَنْكِفُوا عَنْ وِلايَتِهِ ای مردم از ولایت او (علی) سرباز نزنید. وَالْعَنْ مَنْ أَنْكَرَهُ وَاغْضِبْ عَلي مَنْ جَحَدَ حَقَّهُ.. [56]و لعنت نما هر کس علی را انکار کند و غضب نما بر هر کس که حق علی را انکار نماید.

   * شک درباره ایشان و مقاماتی که خداوند به آنان عطا کرده است. مَعاشِرَالنّاسِ، بي - وَالله - بَشَّرَالْأَوَّلُونَ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالْمُرْسَلينَ، وَأَنَا - (وَالله) - خاتَمُ الْأَنْبِياءِ وَالْمُرْسَلينَ والْحُجَّةُ عَلي جَميعِ الَْمخْلوقينَ مِنْ أَهْلِ السَّماواتِ وَالْأَرَضينَ. فَمَنْ شَكَّ في ذالِكَ فَقَدْ كَفَرَ كُفْرَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولي وَ مَنْ شَكَّ في شَيءٍ مِنْ قَوْلي هذا فَقَدْ شَكَّ في كُلِّ ما أُنْزِلَ إِلَي، وَمَنْ شَكَّ في واحِدٍ مِنَ الْأَئمَّةِ فَقَدْ شَكَّ فِي الْكُلِّ مِنْهُمْ، وَالشَاكُّ فينا فِي النّارِ. [57]ای مردم به خدا قسم پیامبران و رسولان پیشین به من بشارت داده اند ، و من به خدا قسم خاتم پیامبران و مرسلین و حجت بر همه مخلوقین از اهل آسمان ها و زمین هستم . هر کس در این مطالب شک کند مانند کفر جاهلیت اول کافر شده است.و هر کس در چیزی از این گفتار من شک کند در همه آنچه بر من نازل شده،شک کرده است ، و هر کس در یکی از امامان شک کند در همه آنان شک کرده است، و شک کننده درباره ما در آتش است .

   * قبول نکردن ایشان به عنوان امام خود، و اقتدا نکردن به آنان. فَمَنْ لَمْ يَأْتَمَّ بِهِ وَبِمَنْ يَقُومُ مَقامَهُ مِنْ وُلْدي مِنْ صُلْبِهِ إِلي يَوْمِ الْقِيامَةِ وَالْعَرْضِ عَلَي الله عَزَّوَجَلَّ... ،[58] پس هر کس اقتدا نکند به او و به کسانی که جانشین او از فرزندان من و از نسل او هستند تا روز قیامت و روز رفتن به پیشگاه خداوند عزوجل...

   * رد کلام ایشان و موافق نبودن با آن و مخالفتِ اوامر ایشان. فَاحْذَرُوا أَنْ تُخالِفوهُ . مَنْ رَدَّ عَلَي قَوْلي هذا وَلَمْ يُوافِقْهُ.. کسی که این گفتار مرا رد کند و با آن موافق نباشد. [59]

   * خذلان و خوارکردن ایشان و امتناع از نصرتشان . واخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ. [60]

  * حسد بردن بر آنان. فَلاتَحْسُدُوهُ ،[61]مبادا به علی حسد ورزید.

   * نداشتن محبت ایشان وعداوت ظاهری با آنان.وعادِ مَنْ عاداهُ،[62]ودشمن بدار هرکس که علی را دشمن بدارد. رسول خدا(صلوات الله علیه) در این فراز خطبه انواع دشمنی با اهل بیت(علیهم السلام) را بیان می فرماید که ممکن است به شکل انکار ولایت ایشان، شک درباره سخنان آنها ، مخالفت با آنها ، یاری نکردن ایشان و حتی دشمنی ظاهری باشد.و مردم را برحذرمی دارندکه مبادا با اهل بیت(علیهم السلام) دشمنی داشته باشند چراکه هرکس با اهل بیت(علیهم السلام) دشمنی نماید در حقیقت با رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) دشمنی دارد و کسی که با رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) دشمنی داشته باشد با خداوند دشمنی دارد وکسی که با خداوند متعال دشمنی داشته باشد به مخالفت با اوامرخداوند بر می خیزد و در نتیجه دچار کفر می شود همان گونه که اقوام گذشته  با فرمان رسول خود مخالفت نمودند و دچار کفر شدند.[63]

  2 . دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) در پیشگاه الهی

   * ملعون ، مغضوب ، شقی و کافر هستند. ، مَلْعونٌ مَنْ خالَفَهُ.[64] هر کس با او مخالفت کند ملعون است. مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ، مَغْضُوبٌ مَغْضُوبٌ مَنْ رَدَّ عَلَي قَوْلي هذا وَلَمْ يُوافِقْهُ. أَلا إِنَّ جَبْرئيلَ خَبَّرني عَنِ الله تَعالي بِذالِكَ وَيَقُولُ: «مَنْ عادي عَلِيّاً وَلَمْ يَتَوَلَّهُ فَعَلَيْهِ لَعْنَتي وَ غَضَبي»، (وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوالله - أَنْ تُخالِفُوهُ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها - إِنَّ الله خَبيرٌ بِما تَعْمَلُونَ)[65]. [66]ملعون است ملعون است ، مورد غضب است مورد غضب است کسی که این گفتار مرا رد کند و با آن موافق نباشد. بدانید که جبرئیل از جانب خداوند متعال این خبر را برای من آورده است و می گوید: « هر کس با علی دشمنی کند و ولایت او را نپذیرد لعنت و غضب من بر او باد».  هر   کس ببیند برای فردا چه پیش فرستاده است. از خدا بترسید که با علی مخالفت کنید و در نتیجه قدمی بعد از ثابت بودن آن بلغزد. خداوند از آنچه انجام می دهید آگاه است. وَ إِنَّهُ لايُبْغِضُ عَلِيّاً إِلاّشَقِي.[67] بدانید با علی دشمنی نمی کند مگر شقی وَاغْضِبْ عَلَي الْكافِرينَ. [68]و بر منکرین که کافرند غضب نما.

   * سفهاء و گمراهان و برادران شیاطین و تکذیب کنندگان اند. أَلا إِنَّ أَعْدائَهُمْ هُمُ السُّفَهاءُالْغاوُونَ إِخْوانُ الشَّياطينِ يوحي بَعْضُهُمْ إِلي بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُروراً.[69]

   * خداوند ایشان را مذمت نموده و خوار می نماید، و آنان را دشمن می دارد و نمی آمرزد و به خاطر تکذیبشان آنان را هلاک می فرماید. مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّهُ ما مِنْ قَرْيَةٍ إِلاّ وَالله مُهْلِكُها بِتَكْذيبِها قَبْلَ يَوْمِ الْقِيامَةِ وَ مُمَلِّكُهَا الْإِمامَ الْمَهْدِي وَالله مُصَدِّقٌ وَعْدَهُ. مَعاشِرَالنّاسِ، قَدْ ضَلَّ قَبْلَكُمْ أَكْثَرُالْأَوَّلينَ، وَالله لَقَدْ أَهْلَكَ الْأَوَّلينَ، وَهُوَ مُهْلِكُ الْآخِرينَ.قالَ الله تَعالي: (أَلَمْ نُهْلِكِ الْأَوَّلينَ، ثُمَّ نُتْبِعُهُمُ الْآخِرينَ، كذالِكَ نَفْعَلُ بِالُْمجْرِمينَ، وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبينَ)[70] .[71] ای مردم هیچ سرزمین آبادی نیست مگر آنکه در اثر تکذیبِ (اهل آن آیات الهی را) خداوند قبل از روز قیامت آنها را هلاک خواهد کرد و آن را تحت حکومت امام مهدی خواهد آورد ، و خداوند وعده خود را عملی می نماید.ای مردم قبل از شما اکثر پیشینیان هلاک شدند ،و خداوند آنها را هلاک نمودو اوست که آیندگان را هلاک خواهد کرد.خدای تعالی می فرماید: آیا ما پیشینیان را هلاک نکردیم؟ آیا در پی آنان دیگران را نفرستادیم؟ ما با مجرمان چنین می کنیم. وای بر مکذبین در آن روز.

    رسول خدا(صلوات الله علیه ) در این فراز می فرمایند: همان گونه که امت های گذشته که به مخالفت با فرامین رسولان خود می پرداختند کافر و شقی محسوب شدند و مورد لعنت و غضب خداوند قرار گرفتند، شما ای امت من اگر درباره ولایت اهل بیت و سخنان من به مخالفت برخیزید کافر هستید و مورد لعنت و غضب خداوند قرار می گیرید و در نتیجه جزءگروه شیطان می شوید که سفهاء و گمراهانندکه به خاطر تکذیب هلاک می شوند. در حقیقت رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) در این فراز می خواستند بیان نمایند ای مردم بدانید این سنت خداوند است که برای هر پیامبری دشمنی قرار داده تا تکمیل آنان و اصلاح امت آنها باشد و سبب جدایی منافق از موافق شود برای من وخاندانم نیز چنین دشمنانی وجود دارد که مرا و ایشان را تکذیب می کنند. اما باید این را بدانید تکذیب کننده ما مورد لعن خداوند قرارمی گیرد و کسی که مورد لعن خداوند باشد از رحمت خداوند بدوراست و در گروه شیطان قرار می گیرد و کسی که درگروه شیطان باشد هلاک می شود ،پس مبادا ولایت مرا و خاندانم را تکذیب کنید که هلاک می شوید.[72]

  3 .  جزای دشمنان اهل بیت(علیهم السلام) در روز قیامت:

     * اعمال آنان در دنیا و آخرت بی ارزش می شود.عذابشان تخفیف نمی یابد و به آنها مهلت داده نمی شود. فَأُولئِكَ الَّذينَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ (فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ) وَ فِي النّارِهُمْ خالِدُونَ،(لايُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَلاهُمْ يُنْظَرونَ). [73]

     * در شعله های آتش فرو می روند و صدای شعله کشیدن آتش جهنم را می شنوندو زبانه های آن را می بینند و صدای وحشتناک آن را می شنوند.. أَلا إِنَّ أَعْدائَهُمُ الَّذينَ يَصْلَونَ سَعيراً.أَلا إِنَّ أَعْدائَهُمُ الَّذينَ يَسْمَعونَ لِجَهَنَّمَ شَهيقاً وَ هِي تَفورُ وَ يَرَوْنَ لَهازَفيراً. [74]

   * عذاب شدید دائمی خواهند داشت و در آتش جهنم جاودانه خواهند بود. مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّهُ إِمامٌ مِنَ الله، وَلَنْ يَتُوبَ الله عَلي أَحَدٍ أَنْكَرَ وِلايَتَهُ وَلَنْ يَغْفِرَ لَهُ، حَتْماً عَلَي الله أَنْ يَفْعَلَ ذالِكَ بِمَنْ خالَفَ أَمْرَهُ وَأَنْ يُعَذِّبَهُ عَذاباً نُكْراً أَبَدَا الْآبادِ وَ دَهْرَ الدُّهورِ. فَاحْذَرُوا أَنْ تُخالِفوهُ. فَتَصْلُوا ناراً وَقودُهَا النَّاسُ وَالْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكافِرينَ. [75]ای مردم ، او از طرف خداوند امام است ، و هر کس ولایت او را انکار کند خداوند هرگز توبه اش را نمی پذیرد و او را نمی بخشد. حتمی است بر خداوند که با کسی که با او مخالفت نماید چنین کند و او را به عذابی شدید تا ابدیت و تا آخر روزگار معذب نماید . پس بپرهیزید از اینکه با او مخالفت کنید و گرفتار آتشی شوید که آتشگیره آن مردم و سنگ ها هستند و برای کافران آماده شده است.

  أَلا إِنَّ أَعْدائَهُمُ الَّذينَ قالَ الله فيهِمْ:(كُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيها جَمِيعاً قالَتْ أُخْراهُمْ لِأُولاهُمْ رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ قالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَ لكِنْ لا تَعْلَمُون‏)[76]. [77]بدانید که دشمنان ایشان کسانی اند که خداوند درباره آنان نازل فرموده است: «هر گروهی که داخل جهنم می شوند همتای خود را لعنت می کنند ، تا آنکه همه آنان در آنجا به یکدیگر بپیوندند.آخرین آنان با اشاره به اولین آنان می گویند: پروردگارا، اینان ما را گمره کردند ؛ پس عذاب دو چندان از آتش به آنان نازل کن . خداوند می فرماید: برای هر دو گروه عذاب مضاعف است ولی شما نمی دانید».

  أَلا إِنَّ أَعْدائَهُمُ الَّذينَ قالَ الله عَزَّوَجَلَّ:(كُلَّما أُلْقِيَ فِيها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ ، قالُوا بَلى‏ قَدْ جاءَنا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنا وَ قُلْنا ما نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ فِي ضَلالٍ كَبِيرٍ ، وَ قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِي أَصْحابِ السَّعِيرِ، فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقاً لِأَصْحابِ السَّعِيرِ)[78]. [79] بدانیدکه دشمنان ایشان کسانی اند که خداوند عزوجل می فرماید:«هرگاه گروهی(از ایشان) را در جهنم می اندازند خزانه داران دوزخ از ایشان می پرسند:آیا ترساننده ای برای شما نیامد؟می گویند  بلی، برای ما نذیر و ترساننده آمد ولی ما او را تکذیب کردیم و گفتیم : خداوند هیچ چیز نازل نکرده است، و شما در گمراهی بزرگ هستید.و می گویند: اگر می شنیدیم یا فکر می کردیم در اصحاب آتش نبودیم . به گناه خود اعتراف کردند، پس دور باشد اصحاب آتش.»

    رسول خدا (صلوات الله علیه) در این فراز با اشاره به آیات قرآن فرمودند: دشمنان اهل بیت کسانی هستند که اعمالشان حبط می شود و در نتیجه این حبط عمل وارد آتش دوزخ می شوند ، آن هم آتشی که هیزم آن مردم و سنگ هاهستند،و این در حالی است که صدای شعله کشیدن آتش را می شنود و زبانه های آتش را می بینند،و دراین آتش جاودان خواهند بود. و لعنت خدا و ملائکه و مردم برای آنهاست.[80] و خود آنها نیز همدیگر را لعنت می کنند و هر گروهی که وارد می شوند گروه قبلی را لعنت می کنندو می گویند این شما بودید که ما را گمراه کردید اما غافل هستند ،چراکه هر دو آنها عذاب دو برابر می شوند زیرا اگر پیروان نبودند پیشوایانشان نمی توانستند اینقدر ظلم کنند و دشمنی با اهل بیت (علیهم السلام) رونق پیدا نمی کرد، لذا هر دو گروه عذاب می شوند.[81]

  اما در این هنگام که آنها در دوزخ هستند و مشغول لعن و نفرین یکدیگر می باشند خزانه داران دوزخ از روى تعجب و توبيخ از آنها سؤال مى‏كنند مگر شما رهبر و راهنما نداشتيد؟ مگر انذاركننده الهى به سراغ شما نيامد؟ پس چرا به اين روز سياه افتاده‏ايد؟! زیرا آنها باور نمى‏كنند كه انسانى آگاهانه و با داشتن رهبر آسمانى به چنين سرنوشتى گرفتار شود، و چنين جايگاهى را براى خود انتخاب كند.ولى آنان در پاسخ مى‏گويند: آرى انذاركننده به سراغ ما آمد، ولى ما او را تكذيب كرديم و گفتيم خداوند هرگز چيزى نازل نكرده و خداوند وحى بر كسى نفرستاده است، تا به هواى نفس خويش ادامه دهيم، حتى به آنها گفتيم شما در گمراهى عظيمى هستيد! سپس به دليل اصلى بدبختى و گمراهى خود اشاره كرده، مى‏گويند: اگر ما گوش شنوا داشتيم، و عقل خود را به كار مى‏گرفتيم، هرگز از دوزخيان نبوديم!.آرى اينجاست كه به گناه خود اعتراف مى‏كنند، و خداوند می فرماید: دور باشند دوزخيان از رحمت خدا ! و از آنجا كه نفرين خداوند توأم با تحقق خارجى است اين جمله دليل بر اين است كه اين گروه به كلى از رحمت خدا دورند.[82]

رابطه تولی و تبری با ظهور حضرت مهدی (عج الله تعالی فرجه)

  با مطالب بیان شده  مشخص می شود در روز غدیرخم سرنوشت دشمنان اهل بیت(علیهم السلام) به خوبی مشخص شد و از آنجایی که این پیام باید به گوش نسل های بعدی نیز برسد[83] دیگر عذری برای آنها در دشمنی با اهل بیت(علیهم السلام)وجود ندارد وآنها مورد لعن خداوند قرار می گیرند چراکه رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) بعد از بیان این سخنان فرمودند: اللهم وال من والاه و عاد من عاداه.

  اما پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) با بیان این جمله امید و شادی بین دوستاران اهل بیت(علیهم السلام) ایجاد نمودند زیرا محبان اهل بیت(علیهم السلام) با این دعای رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) مورد حمایت خداوند قرار می گیرند و خداوند نیز در قرآن کریم می فرماید: إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدامَكُم[84] اگر خدا را (پيامبر و دين و كتاب او را) يارى نماييد خدا هم شما را (در رسيدن به اهدافتان) يارى مى‏كند و قدم‏هاى شما را استوار مى‏دارد. یعنی در قلب شما نور ايمان و در روح شما تقوا، در اراده شما قدرت، در فكر شما آرامش مى‏افكند. از سوى ديگر فرشتگان را به يارى شما مى‏فرستد، حوادث را به نفع شما تغيير مسير مى‏دهد، قلوب مردم را به شما متمايل مى‏كند، سخنانتان را نافذ، فعاليتهايتان را پر ثمر مى‏سازد، آرى يارى خدا جسم و جان و درون و برون را احاطه مى‏كند. و در نهایت نیز قدم هایتان را ثابت می گرداند تا در مقابل دشمنان استوار باشید و تردیدی به خود راه ندهید.[85] و خداوند این چنین دوستان اهل بیت(علیهم السلام) را موردحمایت های ویژه قرار می دهد.

  اما از سوی دیگر سخن پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) هشداری برای دشمنان ایشان است چراکه حضرت می فرمایند: خداوندا دشمنان او را دشمن بدار. کسی که خداوند با او دشمن باشد مورد لعن خداوند است و لعن خداوند نیز دور بودن از رحمت الهی را دربر دارد.وخداوند متعال درقرآن کریم درباره مجازات کسانی که به مخالفت با دستورات خداوند می پردازند می فرماید: ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ وَ ما أَنَا بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيد[86] سخن من تغيير ناپذير است، و من هرگز به بندگان ستم نخواهم كرد. بنابراین خداوند متعال می فرماید تهدید ها ومجازات شما تغییر نمی کند. [87] و من نیز بر شما ظلم نمی کنم زیرا از قبل به شما و عید داده و اتمام حجت کرده بودم لذا اگر عذاب می شوید به خاطر انکار وسهل انگاری خودتان است. و ازسوی دیگر نیز افراد فقط با اعمالی که مرتکب شده اند مجازات  می شوند .گویی که اعمال به صورت عذاب درآمده و به آنها برگشت داده می شود.پس عذاب آنها نتیجه اعمال خودشان است.[88] إِنَّما تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ،[89] بنابراین سخن خداوند در مورد مجازات دشمنان اهل بیت(علیهم السلام) تغییرناپذیر است چراکه رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) قبل از اعلام ولایت و دوستی با دوستان اهل بیت و دشمنی با دشمنان ایشان به همین آیه شریفه استناد جستند و سپس فرمودند: اَلَّلهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَعادِ مَنْ عاداهُ وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ وَالْعَنْ مَنْ أَنْكَرَهُ وَاغْضِبْ عَلي مَنْ جَحَدَ حَقَّهُ.[90]

  در نتیجه اگر در جامعه مسلمین فقر ، تبعیض ، فساد ، ظلم و بی عدالتی وجود دارد به خاطر دوری از حضرت علی(علیه السلام) است زیرا مجازات کسی که  دوری از ایشان را انتخاب کند ، دوری از رحمت خداوند است و بر طبق این آیه شریفه  این مجازات تغییر ناپذیر است و  دور شدن رحمت خداوند نیز به معنای این است که دست یاری خداوند به کمک آنها نمی آید و هنگامی که خداوند امتی را یاری نکند نتیجه اش همان ایجاد فقر، تبعیض ، فساد، ظلم و بی عدالتی در جامعه است. و از سوی دیگر نیز وقتی فرد از حضرت علی(علیه السلام) دور شود تولی نسبت به ایشان و دوستان حضرت را نخواهد داشت و هنگامی که تولی نداشته باشد نتیجه اش همین است که نسبت به دیگران بی تفاوت می شود و نتیجه این همان ایجاد فقر و تبعیض و بی عدالتی و فساد در جامعه است. لذا باید با ولایت ارتباط بیشتری داشته باشیم تا این آفت ها وارد جامعه مسلمانان نشود و برای اینکه ارتباط با ولایت را به خوبی حفظ نمائیم باید به مسئله تولی و تبری که در خطبه غدیریه رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) بر آن تاکید شده است توجه داشته باشیم.چراکه اهمیت به تولی و تبری آمادگی ولایت پذیری را در افراد حاصل
می کند و هنگامی که ولایت پذیری افراد به مرحله تکامل برسد ظهور حضرت مهدی
(عج الله تعالی فرجه) محقق خواهد شد.

اما انقلاب اسلامی یک زمینه ساز ظهور حضرت است زیرا برای تحقق ظهور دو امر لازم است یکی تشنگی مردم است یعنی مردم باید برای ظهور حضرت له له بزنند و دیگری الگو است.[91] و انقلاب اسلامی در هر دو مورد زمینه ساز است زیرا مبنای آن بر تولی و تبری است و این از سخنان رهبران این انقلاب به خوبی آشکار می شود.[92] و ازهمین طریق تشنگی مردم جهان را برای ایجادیک حکومت عدل جهانی ایجاد می کند و از سوی دیگر چون برپایه تولی و تبری بنا شده است الگوی مناسبی برای حکومت عدل حضرت است که درآن محور اصلی تولی و تبری است. بنابراین حمایت از این انقلاب و اطاعت از ولی فقیه که نایب حضرت است و از جانب خدا برمردم ولایت دارد ، ولایت پذیری افراد را بیشتر می کند وآنها را برای صبح ظهور آماده می کند. به امید آن که همواره بر بیعت با ولی فقیه استوار باشیم و در صبح ظهور ، در کنار امام خامنه ای با حضرت مهدی موعود(عج الله تعالی فرجه) بیعت کنیم .

نتیجه

  تولی و تبری از ارکان اعتقادی،عملی است واز شعار اصلی اسلام که لاإله إلا الله است سرچشمه گرفته است چرا که فرد با گفتن لا إله در ابتدا به همه خدایان دروغین نه می گوید و از آنها تبری می جوید و سپس با گفتن إلا الله تولی خود را به خدای حقیقی ابراز می دارد و به سوی او می رود. بنابراین همواره ولایت با تولی و تبری همراه است. محور اصلی خطبه غدیر بیان ولایت امامان معصوم (علیهم السلام)بعد از رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) است که در همان اعلام ولایت در خطبه ، تولی و تبری هم بیان شده است. و مردم نیز باید برای پایداری در راه ولایت تولی و تبری را فراموش نکنند و از این طریق آمادگی خود را برای ظهور حضرت مهدی(عج الله تعالی فرجه) ابراز نمایند. انقلاب اسلامی یک زمینه ساز ظهورحضرت مهدی(عج الله تعالی فرجه) است لذا حمایت از این انقلاب واطاعت از ولی فقیه و بیعت با ایشان که نایب امام زمان(عج الله تعالی فرجه) است ،خود یک آمادگی برای انقلاب جهانی حضرت مهدی (عج الله تعالی فرجه) و بیعت با ایشان است.

 



[1] . مطهری ، مرتضی ، ولاء ها و ولایتها ، تهران ، صدرا ، 1387ش، ص 17

[2] . بقره/ 257، ناصر، مکارم شیرازی

[3] . توبه / 23 ، علی ، مشکینی

[4] . السمرقندی، ابوالیث ، تفسیر السمرقندی، بیروت ، دارالفکر ، بی تا، ج2 ،ص 47  

[5] . مجادله / 22 ، ناصر، مکارم شیرازی

[6] . مکارم شیرازی، ناصر، نمونه ، تهران ، دارالکتب اسلامیه ، 1374ش، ج23،ص468 . العاملی،علی بن یونس، الصراط المستقیم،بی جا، مکتبه المرتضویه لاحیاء الآثار الجعفریه، بی تا ، ج3 ، ص 74

[7] . عکبری بغدادی،  محمد (شیخ مفید) ، امالی ، قم ، کنگره شیخ مفید، 1413ق، ص 233

[8] . ممتحنه /4 ، علی ، مشکینی

[9] . مکارم شیرازی ، ناصر، نمونه ، ج24، ص 18

[10] . ر.ک ، ممتحنه / 9ـ8 . طبرسی، فضل بن حسن ، مجمع البیان ، مترجمان ، تهران ، فراهانی ، 1360 ، ج24، س 369 . شکوری، ابوالفضل ، فقه سیاسی اسلام ، قم ، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم ، 1377ش ، ص 435

[11] . مجلسی، محمدباقر، بحارالانوارالجامعه لدرر الاخبار الأئمۀ الأطهار، تهران،اسلامیه،بی تا، ج66، ص 238. اهوازی، حسین بن سعید، الزهد، بی جا، بی نا ، 1402ق، ص 17 

[12] . کلینی،محمد، کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه ، 1365ش، ج2،ص 125. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج66،ص243 . طبرسی، علی، مشکاۀ الانوار، هوشمند، مهدی ،قم، دارالحدیث،1418ق. ص 218.حر عاملی ، محمد بن حسن ، وسائل الشیعه ، قم،موسسه آل البیت، 1409ق،ج16، ص 165 . مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج66 ،ص237. نوری  ، حسین (محدث نوری)، مستدرک الوسائل ، قم ، موسسه آل البیت لاحیاء التراث، 1408ق، ج12، ص 223

[13] . قمی ، محمد، بابویه، امالی، تهران، کتابخانه اسلامیه ،  1362ش، ص 476

[14] . شفیع هزار جبیری حائری، محمدکاظم ، مجمع الفضایح لارباب القبایح ، نسخه خطی، خط نستعلیق ، قرن 12و 13 ، ص 176

[15]. اربلی،علی،کشف الغمۀ،تبریز،بنی هاشمی،1381ق، ج1،ص95.الحاکم النیشابوری،ابی عبدالله، مستدرک ،بیروت،دارالکتب العربی، بی تا،ج3،ص149. الترمذی،محمد، سنن ترمذی، بیروت ،دارالفکر، 1403ق،ص360.الطبرانی،معجم الکبیر،بی جا، داراحیاء التراث العربی، 1404ق، ج3،ص40. عبدالله بن عدی، الکامل، بیروت، دارالفکر، 1409ق، ج2، ص87. عبدالمنعم حسن، بنور فاطمه اهتدیت، بیروت، دار المعروف، 1419ق،ص73. مغربی،نعمان، شرح الاخبار،قم،موسسه نشر اسلامی، ج2، ص 514   

[16] . ماحوزی بهرانی، سلیمان بن عبدالله، حاشیه الذخیرۀ یوم المحشر ،نسخه خطی، خط نستعلیق، قرن 12، ص9

[17] . شکوری ، ابوالفضل ، فقه سیاسی اسلام ، ص433

[18] . مجادله / 22 ، ناصر، مکارم شیرازی

[19] . طباطبایی، محمد حسین ، المیزان فی تفسیرالقرآن ، محمدباقر، موسوی همدانی،قم ،جامعه مدرسین، 1374ش، ج19،ص340 . کربلایی، جوادبن عباس، رساله تولی و تبری در فضائل ائمه اطهار و مثالب غاصبان خلافت ،بی جا، ذوی القربی ، 1381ش، ص 22  

[20] .  آل عمران / 31 ، ناصر، مکارم شیرازی

[21] . مکارم شیرازی، ناصر، نمونه ، ج2 ،ص 513

[22] . انصاری ، محمد باقر، خطبه غدیر،قم ، مولود کعبه، 1379ش، ص 39

[23] . هلالی ، سلیم بن قیس ، کتاب سلیم ،قم، الهادی،1415ق، ص 843 .  طبرسی ، احمد بن علی ، احتجاج ،تهران،اسلامیه،1381ش، ج2 ، ص 287

[24] . انصاری ، محمدباقر، خطبه غدیر ،ص 41

[25] . مجلسی ، محمدباقر، بحارالانوار، ج65 ، ص 63

[26] . انصاری ، محمدباقر، خطبه غدیر، ص 41 . الحاکم النیشابوری ، ابی عبدالله ، مستدرک ، ج3 ، ص 128

[27] . انصاری ، محمد باقر، خطبه غدیر، ص 47

[28] . انصاری ، محمد باقر، خطبه غدیر ، ص 39

[29] . انصاری ، محمد باقر، خطبه غدیر ،ص 43

[30] . انصاری، محمد باقر، اسرار غدیر، تهران، تک، 1384ش، ص 213

[31] . بابویه قمی ،محمد  (شیخ صدوق) ، الخصال ، احمد ، فهری زنجانی،تهران،اسلامیه، بی تا، ج2 ، ص 560

[32] . انصاری ، محمد باقر، خطبه غدیر ، ص 43

[33] . انصاری ، محمد باقر، خطبه غدیر ،ص 46

[34] . مجادله / 22

[35] . انصاری، محمدباقر، خطبه غدیر ، ص 46 و 47

[36] . مائده / 56 ، مکارم شیرازی ، ناصر، نمونه ، ج4 ، ص 433

[37] . مجادله /22، طبرسی ، فضل بن حسن ، مجمع البیان فی علوم القرآن ، ج9 ، ص 383 . طباطبایی ، محمد حسین ، المیزان ، ج19 ، ص 342ـ 340

[38] . ملک/12، امین،نصرت، مخزن العرفان فی تفسیرالقرآن،تهران، نهضت زنان مسلمان،1361،ج14،ص18. طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج19،ص593

[39] . مکارم شیرازی ، ناصر، نمونه ،ج24،ص333. دخیل،علی ، الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز ،بیروت ، دارالتعارف للمطبوعات،1422ق،  ج1 ، ص 761 

[40] . بابویه قمی ،  محمد (شیخ صدوق) ، امالی ، تهران، کتابخانه اسلامیه ، 1362ش،  ص 16

[41] . انصاری ، محمد باقر ، خطبه غدیر ، ص 47

[42] . انصاری ، محمد باقر، خطبه غدیر ، ص 46

[43] . انصاری ، محمد باقر، خطبه غدیر ، ص 47

[44] .ملک/12، کاشانی،ملا فتح الله ، منهج الصادقین فی الزام المخالفین ،تهران، کتابفروشی محمد حسن علمی،1336ش،ج9،ص 365

[45] . هود/11، فاطر/7، قرائتی، محسن ، تفسیر نور،تهران، مرکز فرهنگی درسهایی ازقرآن ، 1381ش، ج5، ص290 ، ج 9، ص 477

[46] . نظر نگارنده

[47] . یونس/62، رعد/28. مکارم شیرازی،ناصر، نمونه،ج8،ص333. امین،نصرت، مخزن العرفان،ج6،ص183. طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج10، ص132

[48] . زمر/73،غافر/40، مکارم شیرازی،ناصر، نمونه،ج20،ص106،ج19،ص555. قرائتی،محسن، تفسیرنور،ج10،ص204و257

[49] . انعام /82

[50] . مجادله / 22

[51] . انصاری ، محمد باقر، خطبه غدیر، ص 46

[52] . حجرات/15،انعام/82، طباطبایی،محمدحسین ، المیزان،ج18،ص493

[53] . کلینی رازی، محمدبن یعقوب، الکافی،ج1،ص413

[54] . مجادله/22، مکارم شیرازی، ناصر، نمونه،ج23،ص469. طباطبایی، محمدحسین، المیزان،ج19،ص340

[55] . انصاری ، محمد باقر، اسرار غدیر، ص 215

[56] . انصاری ، محمد باقر ، خطبه غدیر، ص 38 و ص 41

[57] . انصاری ، محمد باقر ، خطبه غدیر ، ص 39

[58] . انصاری ، محمد باقر ، خطبه غدیر ،ص 42

[59] . انصاری ، محمد باقر ، خطبه غدیر ،ص39

[60] . انصاری ، محمد باقر ، خطبه غدیر ،ص41

[61] . انصاری، محمدباقر، خطبه غدیر،ص42

[62] . انصاری ، محمد باقر ، خطبه غدیر ،ص 41

[63] . توبه/74،هود60ـ59 ، مکارم شیرازی،ناصر، نمونه،ج9،ص142. گنابادی،محمد، بیان السعادۀ،رضا،خانی،تهران،دانشگاه پیام نور،1372،ج7،ص337

[64] . انصاری،محمدباقر، خطبه غدیر،ص38

[65] . حشر/18

[66] . انصاری،محمدباقر، خطبه غدیر، ص39

[67] . انصاری ، محمد باقر ، خطبه غدیر ،ص43

[68] . انصاری ، محمد باقر ، خطبه غدیر ،ص 53

[69] . انصاری ، محمد باقر ، خطبه غدیر ،ص 46

[70] . مرسلات /19ـ16

[71] . انصاری ، محمد باقر ، خطبه غدیر ،ص 45

[72]. هود/60ـ59، انعام/112، مرسلات19ـ16، گنابادی، محمد، بیان السعادۀ،ج14،ص405، ج7،ص337 ، ج5،ص136. حویزی، عبدعلی، نورالثقلین، قم، اسماعیلیان ، 1415ق، ج5، ص488

[73] . انصاری، محمدباقر، خطبه غدیر، ص42

[74] . انصاری ، محمد باقر ، خطبه غدیر ، ص 47

[75] . انصاری ، محمد باقر ، خطبه غدیر ، ص 39

[76] . اعراف/ 38

[77] . انصاری ، محمد باقر ، خطبه غدیر ، ص 47

[78] . ملک / 11ـ 8

[79] . انصاری ، محمد باقر ، خطبه غدیر ،ص 47

[80] . آل عمران/88، مکارم شیرازی، ناصر، نمونه، ج2، ص479.امام حسن عسگری (ع)، تفسیر منسوب به امام حسن عسگری(ع)،قم، مدرسه امام مهدی (عج) 1409ق،ص527

[81] . اعراف/38، طبرسی،فضل بن حسن، مجمع البیان،ج9،ص100. گنابادی، محمد، بیان السعادۀ،ج5،ص291. مکارم شیرازی، ناصر، نمونه، ج6،ص167

[82] . ملک11ـ8 ، طبرسی، فضل بن حسن ، جوامع الجامع،  مشهد، بنیاد پژوهش های آستان قدس رضوی،1377،ج6، ص337 . مکارم شیرازی، ناصر، نمونه، ج24، ص 328. طباطبایی، محمدحسین ، المیزان ، ج 19،ص590 . فیض کاشانی،ملامحسن، الاصفی فی تفسیر القرآن،  قم ، دفتر تبلیغات اسلامی ، 1418ق،ج2،ص1329

[83] . انصاری، محمدباقر، خطبه غدیر، ص52

[84] . محمد/7

[85] . مکارم شیرازی، ناصر، نمونه ، ج21، ص 426

[86] . ق/ 29 ، ناصر، مکارم شیرازی

[87] . مکارم شیرازی، ناصر، نمونه، ج22، ص 273

[88] . قریشی، علی اکبر، احسن الحدیث، تهران، بعثت،1377ش، ج10، ص311 . طباطبایی، محمدحسین ، المیزان، ج18 ، ص 528

[89] . تحریم /7 ناصر، مکارم شیرازی

[90] . انصاری، محمدباقر، خطبه غدیر، ص 41

[91] . چمران ، مصطفی ، علی زیباترین سروده ی هستی، تهران،دفتر نشر فرهنگ اسلامی،1380ش،ص 75

[92]. خمینی، روح الله، صحیفه امام ، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام ، 1379،ج2،ص320.ج20،ص325ـ317.ج16،ص302. ج18، ص157. ج17،ص161.ج19،ص49ـ41 .نرم افزارحدیث ولایت(مجموعه رهنمودهای رهبرمعظم انقلاب)، موسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی، بیانات در دیدار دست اندرکاران حج 4/8/88 . پیام به مناسبت روز قدس24/1/69 .بیانات در دیدار دانش آموزان 12/08/88. جهت اطلاع درباره ولی فقیه و ولایت او ـ رک ـولایت فقیه امام خمینی،ولایت فقیه جوادی آملی، درآمدی برتحول نظریه دولت در اسلام جهان بزرگی

 

فهرست منابع

* قرآن کریم ، علی ، مشکینی ، چاپ دوم، قم ، الهادی، 1381ش

* قرآن کریم ، ناصر، مکارم شیرازی، چاپ دوم دارالقرآن الکریم ، 1373ش

الف) کتب عربی

1.      اربلی،علی،کشف الغمۀ فی معرفه الائمۀ، چاپ اول ،تبریز،بنی هاشمی،1381ق، ج1

2.      امام عسگری (ع)، حسن بن علی، تفسیر منسوب به امام حسن عسگری(ع)، چاپ اول ،قم، مدرسه امام مهدی (عج) 1409ق

3.      اهوازی، حسین بن سعید، الزهد، بی جا، بی نا ، 1402ق

4.      بابویه قمی ،محمد ، (شیخ صدوق) ، امالی ، چاپ چهارم،تهران، کتابخانه اسلامیه ، 1362ش

5.      الترمذی،محمد، سنن ترمذی، بیروت ،دارالفکر، 1403ق

6.      الحاکم النیشابوری، ابی عبدالله، مستدرک علی الصحیحین،بیروت،دارالکتب العربی، بی تا،ج3

7.      حر عاملی ، محمد بن حسن ، وسائل الشیعه ،چاپ اول ، قم،موسسه آل البیت، 1409ق،ج16

8.      حسن، عبدالمنعم ، بنور فاطمه اهتدیت ، بیروت، دار المعروف، 1419ق

9.      دخیل،علی،الوجیز فی تفسیرالکتاب العزیز،چاپ دوم بیروت دارالتعارف للمطبوعات،1422 ق ، ج1

10. السمرقندی، ابوالیث ، تفسیر السمرقندی، بیروت ، دارالفکر ، بی تا، ج2

11. شفیع هزار جبیری حائری، محمدکاظم ، مجمع الفضایح لارباب القبایح ، نسخه خطی، خط نستعلیق ، قرن 12و 13، کتابخانه مجلس شورای اسلامی

12. الطبرانی،معجم الکبیر،بی جا، داراحیاء التراث العربی، 1404ق، ج3

13. العاملی،علی بن یونس، الصراط المستقیم،بی جا، مکتبه المرتضویه لاحیاء الآثار الجعفریه، بی تا ، ج3

14. عبدالله بن عدی، الکامل، بیروت، دارالفکر، 1409ق، ج2

15. عروسی حویزی، عبدعلی، نورالثقلین،چاپ چهارم، قم، اسماعیلیان ، 1415ق، ج5

16. عکبری بغدادی ،محمد، (شیخ مفید) ، امالی ، قم ، کنگره شیخ مفید، 1413ق

17. فیض کاشانی،ملامحسن،الاصفی فی تفسیرالقرآن،چاپ اول،قم،دفترتبلیغات اسلامی، 1418ق ،ج2

18. کلینی،محمد، کافی،  چاپ چهارم،تهران، دارالکتب الاسلامیه ، 1365ش، ج1، 2

19. ماحوزی بهرانی، سلیمان بن عبدالله، حاشیۀ الذخیرۀ یوم المحشر ،نسخه خطی، خط نستعلیق، قرن 12، کتابخانه مجلس شورای اسلامی 

20. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوارالجامعۀ لدرر الاخبارالائمۀالاطهار، تهران،اسلامیه،بی تا، ج65 ، 66

21. مغربی،نعمان، شرح الاخبار،قم،موسسه نشر اسلامی، ج2

22. نوری، حسین ، (محدث نوری)، مستدرک الوسائل ، چاپ اول، قم ، موسسه آل البیت لاحیاء التراث، 1408ق، ج12

23. هلالی کوفی ، سلیم بن قیس ، کتاب سلیم ، چاپ اول،قم، الهادی،1415ق

 

ب) کتب فارسی

1.      امین اصفهانی،نصرت، مخزن العرفان فی تفسیرالقرآن،تهران، نهضت زنان مسلمان،1361، ج14،6

2.      انصاری، محمد باقر، اسرار غدیر، تهران، تک، 1384ش

3.      (...) ، خطبه غدیر،قم ، مولود کعبه، 1379ش

4.      بابویه قمی، محمد ، (شیخ صدوق) ، الخصال ، احمد ، فهری زنجانی،تهران،اسلامیه، بی تا، ج2

5.      چمران ،مصطفی،علی زیباترین سروده ی هستی، چاپ نهم، تهران،دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1380 ش

6.      شکوری ، ابوالفضل ، فقه سیاسی اسلام ،چاپ دوم،  قم ، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم ، 1377ش

7.      طباطبایی، محمد حسین ، المیزان فی تفسیرالقرآن، محمدباقر، موسوی همدانی،قم ،جامعه مدرسین، 1374ش، ج10، 18، 19

8.      طبرسی ، احمد بن علی ، احتجاج ،تهران،اسلامیه،1381ش، ج2

9.      طبرسی،  علی، مشکاۀ الانوار، مهدی ، هوشمند، چاپ اول، قم، دارالحدیث،1418ق

10. طبرسی، فضل بن حسن ، جوامع الجامع، احمد،امیری شادمهری، مشهد، بنیاد پژوهش های آستان قدس رضوی،1377،ج6

11. (...) ، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن ، مترجمان ، تهران ، فراهانی ، 1360 ، ج9، 24

12. قرائتی، محسن ،تفسیر نور، چاپ یازدهم،تهران، مرکز فرهنگی درسهایی ازقرآن ، 1381ش، ج5 ،  ،10

13. قریشی، علی اکبر، احسن الحدیث، تهران، بعثت،1377ش، ج10

14. کاشانی، ملا فتح الله ، منهج الصادقین فی الزام المخالفین ،تهران، کتابفروشی محمد حسن علمی،1336ش،ج9

15. کربلایی، جواد بن عباس، رساله تولی و تبری در فضائل ائمه اطهار و مثالب غاصبان خلافت ، چاپ اول،بی جا، ذوی القربی ، 1381ش

16. گنابادی،محمد، بیان السعادۀ  فی مقامات العبادۀ ،رضا،خانی،تهران،دانشگاه پیام نور،1372،ج5،7 ،14

17. مطهری ، مرتضی ، ولاء ها و ولایتها،  تهران ، صدرا ، 1387ش

18. مکارم شیرازی، ناصر، نمونه ، چاپ اول، تهران ، دارالکتب اسلامیه ، 1374ش، ج ،2، 4، 6، 8، 9، 19، 20، 21، 22، 23، 24  

19. موسوی خمینی، روح الله، ،صحیفه امام ، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام ، 1379، ج 2، 16، 17 ، 18، 19، 20

 

20. نرم افزارحدیث ولایت(مجموعه رهنمودهای رهبرمعظم انقلاب)، موسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی

آمار بازدید

  • بازدید این صفحه : 712

  • بازدید امروز : 20

  • کل بازدید : 996127

  • بازدیدکنندگان آنلاين : 1

اطلاعات تماس

  • آدرس: خیابان کوی نصر(گیشای سابق)-نبش فاضل شرقی-پلاک 19

  • تلفن: 88241491-88240932

  • نمابر: 88484803

  •                

صفحه اصلی|درباره ما|تماس با ما

.تمامی حقوق این سایت متعلق به مدرسه علمیه الزهرا علیها السلام می باشد