مقدمه:

واژه ی دین و مشتقات آن 93 بار در قرآن کریم به کار رفته است این واژه به دو معنای کلی در قرآن می باشد که هیچ مناسبتی بین آنها وجود ندارد. یک معنا کیش و آئین و دیگری قضاوت و جزا می باشد. لغویون برای دین تا بیش از بیست معنا برشمرده اند. در مقاله حاضر که برگرفته از کتاب معناشناسی واژه دین در قرآن کریم اثر محمد مهدی تقدیسی می باشد، از لحاظ همنشین ها و جانشین ها به بررسی واژه دین در قرآن کریم و مفاهیم آنها می پردازد. ابتدا به آشنایی اجمالی با معناشناسی، روابط همنشینی و جانشینی، بررسی معنای لغوی و اصطلاحی دین و سپس تحلیل معنایی واژه ی دین در معنای کیش و آئین که عبارتند از: ویژگی های دین، تعامل انسان و دین، همنشین های منفی واژه ی دین و صفات واژه ی دین؛ و همچنین جانشین های این واژه با معنای آیین و کیش در آیات که شامل: ملت، شریعت، شیعه، شرعه و منهاج می باشند؛ و نیز به معنای دیگر واژه دین که قضاوت و داوری می باشد و دارای دو همنشین تصدیق و تکذیب دین و یوم الدین که نام قیامت است، پرداخته می شود.

 

1- مفهوم شناسی

1-1- آشنایی اجمالی با معناشناسی

معناشناسی مطالعه علمی معناست و معناشناسی به سه شاخه عمده تقسیم شده است:

1-1-1-  معناشناسی فلسفی: بخشی از مطالعه ی فلسفه زبان را تشکیل می دهد.

2-1-1- معناشناسی منطقی: بخشی از منطق ریاضی است، در معناشناسی منطقی به جهان خارج از زبان ارجاع داده می شود و این روش مطالعه معنا، مبتنی بر رهیافتی ارجاعی می باشد.

3-1-1- معناشناسی زبانی: بخشی از دانش زبان شناسی به شمار رفته، در معناشناسی زبانی، توجه معطوف به خود زبان است و معناشناسی با مطالعه ی معنا به دنبال کشف چگونگی عملکرد ذهن انسان در درک معنا از طریق زبان است و در اصل بازنمودهای ذهن انسان را باز می کاود، این شیوه مطالعه ی معنا را رهیافتی بازنمودی می نامند. آنچه مورد بررسی قرار می گیرد معنا شناسی زبانی است.

معناشناسی زبانی می تواند از دو دیدگاه درزمانی (تاریخی) و همزمانی (توصیفی) صورت پذیرد یعنی تحول مفهوم واحدهای هم حوزه را در یک مقطع زمانی مورد بررسی قرار داد. دیدگاه این بحث معناشناسی توصیفی می باشد.


2-1- روابط همنشینی و جانشینی

از طرفی دیگر معناشناسی بر اساس بافت زبانی یعنی معنای یک واژه را می توان بر اساس محیط وقوع آن در یک بافت زبانی تعیین کرد که بر حسب روابط همنشینی و جانشینی میان واحد های زبان مورد بررسی قرار می گیرد. روابط همنشینی، پیوند عناصر را در زنجیره ها و جملات توجیه می کند در حالی که روابط جانشینی ارتباط عناصر را با جانشین های آن ها توصیف می نماید. اگر یکی از واحدهای همنشین تغییر یابد یا حذف شود در مفهوم پیام نیز تغییر یا خلل ایجاد می شود.

در زبان قرآن کریم که محدود به متنی مشخص و ثابت است، امکانات ترکیب و جانشینی محدود و مقید است، برای نمونه در جمله (من امن بالله و الیوم الاخر) رابطه میان (من / ءامن / ب / الله / و / الیوم / الاخر) رابطه همنشینی است، پیداست که اگر امکانات زبان عربی را در نظر بگیریم گزینه های مختلفی برای همنشینی این واژه ها قابل تصور است.

مثلاً می توان این واژه ها را به شکل های (من ءامن بالیوم الاخر و بالله)، (من ءامن بالیوم الاخر و ءامن بالله) و... ترکیب کرد.ترکیب هایی که برای عرب زبانان معنا دارند اما در زبان قرآن کریم امکانات هم نشینی محدود و مشخص است. چنانکه در همه جا تنها گونه ترتیب با تقدم (آمن بالله) بر (الیوم الاخر) ساخته شده است و ترکیب معکوس هیچ نمونه ای ندارد. بر محور جانشینی نیز امکانات انتخاب یک عرب زبان گسترده و متنوع است. مثلاً در ترکیب (من آمن بالله) او می تواند به جای (الله) اسم دیگری بگذارد اما در زبان قرآن کریم این گونه نیست و حتی واژه (الرحمن) نیز در چنین ساختی امکان جانشینی با (الله) را نیافته است.

3-1- دین

معنای لغوی واژه دین

دین- دانَ یَدِینُ دِیناً وَ دِیانَةً: خاضع و ذلیل شد. مطیع و فرمان بردار شد. (دانَ) له: مطیع و فرمان بردار او شد.

(دانَ) له مِنهُ: از او برایش انتقام گرفت. (دانَ) بِکَذا: فلان چیز را دین و آیین خود قرار داد و بدان پایبند شد.

( بندربیگی، 1394، ج1، ص656)

لغویون مجموعاً تا بیش از بیست معنا برای واژه دین ذکر کرده اند.

میبدی برای معنای واژه دین در قرآن کریم دوازده معنای توحید، حساب، حکم، ملت، طاعت، جزا، حد، شریعت، شرک، دعا، عید مشرکان و قهر و غلبه بر شمرده است. (میبدی، 1371ش، ج1، ص16)

الدِّين‏- پرستش و پاداش و بطور استعاره در باره شريعت بكار مى‏برد.

دِين‏- مثل- ملّت- است ولى آنرا باعتبار پرستش و اطاعت از شريعت دين مى‏گويند.

خداى تعالى گويد: إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ‏ (آل عمران 19).

وَ مَنْ أَحْسَنُ دِيناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ (نساء 125).

يعنى طاعت و پرستش و آيه‏ وَ أَخْلَصُوا دِينَهُمْ لِلَّهِ‏ (نساء 146).

خداى تعالى گويد: يا أَهْلَ الْكِتابِ لا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ‏ (نساء 171). كه تشويقى است بر پيروى نمودن دين پيامبر اسلام (ص) كه ميانه و گزيده اديان است، چنانكه فرمود:

وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً (بقره143).

در لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ‏ (بقره256).

گفته‏اند: يعنى در طاعت و پرستش كه در حقيقت جز با اخلاص، و پاكدلى ممكن نيست و در اخلاص هيچگاه اكراه و بى‏ميلى نيست.

و گفته‏اند: آيه‏ لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ‏ (بقره256). مخصوص به اهل كتاب است كه در حال پرداخت جزيه در كمال رغبت هستند و اكراهى ندارند.

و آيه‏ أَفَغَيْرَ دِينِ اللَّهِ يَبْغُونَ‏ (آل عمران83) يعنى اسلام، (آيا غير از اسلام شريعتى را مى‏خواهيد).

بنابر آيه‏اى كه گفت: وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ‏ (آل عمران58) و بر اين اساس آيه‏ هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دِينِ الْحَقِ‏ ( توبه33) است و آيه‏ وَ لا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِ‏ ( توبه29).

و وَ مَنْ أَحْسَنُ دِيناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ‏ ( نساء125).

و آيه‏ فَلَوْ لا إِنْ كُنْتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ‏ ( واقعه86) يعنى بدون پاداش و جزاء. الْمَدِين‏ و الْمَدِينَة: خدمتكار مرد و زن.

ابو زيد انصارى مى‏گويد: دُيِنَ‏ فلان‏ يُدَانُ‏ وقتى گفته مى‏شود كه عمل مكروه و ناپسندى بر او تحميل شود. و نيز گفته‏اند: معنى فوق در باره خدمتگذار از- دنته- است يعنى در برابر خدمتش پاداش به او دادم بعضى هم نام شهر مدينه را از اين باب مى‏دانند. (مفردات الفاظ قرآن، 1371، ج ‏1، ص70)

 

2- مفاهیم همنشین واژه دین

1-2- مفاهیم همنشین واژه دین به معنای کیش و آیین

1-1-2- ویژگی های دین

الف) تسلیم در برابر خدا

در قرآن کریم بهترین دین، دینی معرفی شده است که متعلق به کسی است که خود را تسلیم خداوند کرده است. وَ مَنْ أَحْسَنُ دِينا مِّمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ وَ هَو مُحسنٌ‏ وَاتَبَعَ مِلَّةَ اِبراهیمَ حَنیفا وَ اتَّخَذَ الله اِبراهیمَ خَلِیلا (نساء آیه 125) و دین چه کسی بهتر است از آن کس که خود را تسلیم خداوند کرده است و نیکو کار است و از آیین ابراهیم حق گرا پیروی نموده است، دین چیزی بغیر از تسلیم در برابر ذات باری تعالی نیست.

در تفسیر المیزان ذیل عبارت (و مَن اَحسَنُ دیناً) علامه طباطبایی می فرمایند که این آیه در واقع یک استفهام است و با این استفهام اصطلاحا از سبک «ارسال مسلم» بهره گرفته شده است و در واقع این مطلب را مسلم انگاشته که اسلام بهترین دین است. به بیان دیگر هیچ انسانی چاره ای از داشتن دین ندارد و بهترین دین، آن است که انسان خود را تسلیم خدایی کند که آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است از آن او است و در برابر او خضوع کند، خضوع عبودیت و بر طبق آنچه کیش و ملت حنیف ابراهیم اقتضا می کند عمل نماید و کیش که مطابق فطرت باشد همین است. و به همین جهت است که خدای سبحان ابراهیم(ع) را که اولین کسی است که وجه خود را درحالیکه نیکو کار بود تسلیم خدا نموده، ملت حنیف را پیروی کرد و خدا نیز او را خلیل خود گرفت.

(موسوی همدانی، 1374، ج 5، ص 144)

ب) شرک نورزیدن به خدا

تسلیم خدا بودن و از او اطاعت و پیروی کردن مساوی است با اینکه غیر از او در آیین شریک نشود و مفهوم عدم شرک از واژه های همنشینی واژه دین است . وَ أَن أَقِم وَجهَکَ لِلدِّینِ حَنیفاً و لا تَکونَنَّ مِنَ المُشرِکینَ (یونس 105)

و به من دستور داده شده است که به دین حنیف روی آور و زنهار از مشرکان مباش.

این آیه شریفه هم نهی است، بعد از نهی دیگری نسبت به شرک ورزیدن ، و بیان می کند که شرک ورزیدن انسان را در زمره ستمکاران داخل می سازد. لذا انسان باید حنیف باشد و بدون گرایش به راه های انحرافی و شرک آلود به دین روی نماید و مراقب باشد که در جرگه مشرکان و ستمکاران قرار نگیرد.

 

ج) منشأ الهی دین

از مفاهیم همنشین واژه ی دین که بارها و بارها در کنار ذکر واژه دین به کار رفته است که تنها دینی بر حق و پذیرفته و معقول است که منتسب به خداوند باشد. وَ لِیُمَکِّنَنَّ لَهُم دِینَهُمُ الَّذِی ارتَضَی لَهُم(نور 55) آن دینی را که برایشان پسندیده است، به سود ایشان مستقر کند. در آیه بیان شده است که نهایت خداوند برای مؤمنین و نیکوکاران دینی را مستقر می کند که خود آن را پسندیده و از آن راضی است به عبارت دیگر، یکی از نشانه ها و شروط دین در قرآن کریم آن است که از سوی خداوند نازل شده باشد و منشأ الهی داشته باشد. وَ وَصَّی اَبراهیمَ بَنیهِ وَ یَعقُوبُ یا بَنِیَّ اِنَّ اللهَ اصطَفَی لَکُمُ الدِّینَ... (بقره134) و ابراهیم و یعقوب پسران خود را به همان آیین سفارش کردند و هر دو در وصیتشان چنین گفتند: ای پسران من خداوند برای شما این را برگزید پس البته نباید جز مسلمان بمیرید.

علامه طباطبایی درباره اصطفا و گزینش دین توسط خداوند قائل است که اصطفا در این مقام یعنی بنده در تمامی شؤونش به مقتضای مملوکیتش و عبودیتش رفتار کند. یعنی برای پروردگارش تسلیم صرف باشد و این معنا با همان عمل به دین در جمیع شؤونش تحقق می یابد برای اینکه دین چیز دیگری نیست، همان مواد عبودیت در امور دنیا و آخرت است .

( موسوی همدانی،1374، ج 1، ص300)

د) دین الله

ترکیب اضافی است که نشان دهنده ی نوعی تعلق است، به بیان دیگر دین متعلق به خداوند است. أَلا للهِ الدِّینُ الخالِصُ (زمر 3)

آگاه باشید؛ آیین پاک از آن خداوند است. علامه طباطبایی می فرماید: معنای خالص بودن دین برای خدا این است که خدا عبادت آن کسی را که فقط برای او عبادت نمی کند نمی پذیرد حال چه اینکه هم خدا را بپرستد و هم غیر از خدا را و چه اینکه اصلاً غیر خدا را بپرستد.(موسوی همدانی،1374، ج 7،ص356) وَ یَکُونَ الدِّینُ لِلهِ (بقره 193) و دین مخصوص خدا شود یعنی بدون هیچ فشاری یا تهدیدی که باعث شود مسلمانان به راحتی و با آرامش به دین خود بپردازند.

ه) پیروزی دین حق بر ادیان دیگر

در سه آیه از آیات قرآن کریم عبارت هُوَ الَّذی أَرسَلَ رَسُولَهُ بِالهُدَی وَ دِینِ الحَقِّ لِیُظهِرَهُ عَلی الدِّینِ کُلِّهِ (فتح 28، صف 9، توبه 23) تکرار شده است. این عبارت بیان می کند خداوند هدایت خود که همان دین حق است را همراه با رسولش فرستاده است و او این دین را بر همه ادیان دیگر غلبه خواهد داد.

علامه طباطبایی در ذیل عنوان (معنای اظهار دین حق بر همه ادیان) می نویسند اضافه کلمه دین به کلمه حق به طوری که گفته اند اضافه ای است بیانی ولی ظاهراً این اضافه در اصل اضافه لامیه بوده و عنایت لطیفی در آن به کار رفته و آن این است که هر یک از حق و باطل برای خود دینی دارند که مطابق مقتضای خاص آنها است و خدای تعالی از بین آن دو، دین حق را پسندیده برای اینکه خودش حق است و بدین جهت رسول خود را به ابلاغ دین حق گسیل داشته، کلمه اظهار وقتی در مورد چیزی علیه چیز دیگر استعمال می شود، معنای غلبه را می دهد. وقتی می گوییم دین اسلام را بر سایر ادیان اظهار داد، معنایش این است که آن را بر سایر ادیان غلبه داد. (موسوی همدانی،1374، ج19 ،ص431)

و) توفیه دین در قیامت

یَومَئِذٍ یُوفِّیهِمُ اللهُ دِینَهُمُ الحَقَّ وَ یَعلَمُونَ اَنَّ اللهَ هُوَ الحَقُّ المُبینُ (نور 25) آن روز خدا دین حق را برای آنان آشکار می سازد و خواهند دانست که خدا همان حقیقت آشکار است. علامه طباطبایی عقیده دارد آیه از نظر اینکه خودش آیه ای مستقل است ممکن است بگوییم: مراد از دین آن معنایی است که مرادف با کلمه (ملت و کیش) است یعنی سنت زندگی که در این صورت آیه شریفه در مقام بیان معنایی عالی خواهد بود و آن این است که روز قیامت حقایق برای بشر ظهور پیدا می کند و این معنا با جمله ( وَ یَعلَمُونَ اَنَّ اللهَ هُوَ الحَقُّ المُبینُ) سازگار تر است. (موسوی همدانی،1374، ج15، ص 135)

2-1-2- تعامل انسان و دین

دین از سوی انسان انتخاب می شود، انسان باید در دین بیندیشد دین را اقامه کند و مبنای تعامل انسان با دیگران باید بر اساس دین باشد.

الف) انتخاب دین

در آیات قرآن در سه مورد واژه ی دین همراه با مفهوم انتخاب دین آمده است: سوره بقره آیه 256 (لا إِکراهَ فِی الدِّینِ) در دین هیچ اجباری نیست، سوره آل عمران آیه 83 (اَفَغَیرَ دینِ اللهِ یَبغُونَ وَ لَه اَسلَمَ) آیا جز دین خدا را می جویند؟ با آنکه هر که در آسمان ها و زمین است سر بر فرمان او نهاده است و آیه 85 (وَ مَن یَبتَغِ غَیرِ الاِسلامِ دیناً فَلَن یُقبَلَ مِنهُ) و هر که جز اسلام دینی دیگر جوید هرگز از وی پذیرفته نشود. در تفسیر پرتوی از قرآن درباره آزادی انسان در انتخاب دین ذیل آیه (لا اکراه فی الدین) آمده است که اشاره به دین اسلام یا هر دین حق و مشترک است. چون آیه به ظاهر منافی با آیات جهاد است با اینکه پس از آیات جهاد است و چون عقاید قلبی اکراه پذیر نیست، مورد نفی اکراه هم نمی باشد. چگونه در دین اکراه باشد با آنکه با بیان روشنگر قرآن و رشد عقلی انسان، حق و خیر و طریق دریافت و وصول به آن از هر جهت روشن و نمودار شده و از گمراهی و تحیری که انسان در اصل گرفتار آن بود جدا گشته (فَماذا بَعد الحَقِّ اِلا الضَّلال) پس چون اکراه نیست اختیار و آزادی است تا هر که بخواهد ایمان آورد یا کفر ورزد. (أفَمَن شاءَ فَلیُؤمِن وَ مَن شاءَ فَلیَکفُر) (طالقانی،1362، ج2، ص205-207)

در دو آیه آل عمران واژه ی ابتغاء آمده است؛ مصطفوی در تفسیر روشن درباره ابتغای دین بر این عقیده است که بغی به معنی طلب شدید است و در اکثر موارد در جهت تمایلات سوء استعمال می شود و در اینجا هم تمایل و طلب آیین بر خلاف دین الهی منظور است. ابتغاء طلب شدید است که با انتخاب و اختیار باشد، و دین خضوع پیدا کردن در مقابل برنامه و مقرراتی است در غیر این صورت آن برنامه دینی که انتخاب شده است در پیشگاه حق متعال پذیرفته و مورد قبول نبوده وخود انسان نیز قدم به قدم خود را در محرومیت و زیان کاری نگهداشته و سرمایه نفیس و روح پاک خود را آلوده کرده و از بین خواهد برد. (مصطفوی، 1380، ج 4، 316-317)

ب) تفقه در دین

در کنار واژه ی دین مسأله تفقه در دین در یک آیه مطرح شده است. فَلَولا نَفَرَ مِن کُلِّ فِرقَةٍ مِنهُم طائِفَةٌ لِتَفَقَّهوا فِی الدّین... (توبه 122) پس چرا از هر فرقه ای از آنان دسته ای کوچ نمی کنند تا در دین آگاهی پیدا کنند. علامه طباطبایی در این آیه بر این باور است که برای مؤمنین سایر شهرستان های غیر مدینه جایز نیست که همگی به جهاد بروند، چرا از هر شهری یک عده به سوی مدینه الرسول کوچ نمی کنند تا در آنجا احکام دین را یاد گرفته و عمل کنند و در مراجعت هموطنان خود را با نشر معارف دین انذار نموده، آثار مخالفت با اصول و فروع دین را گوشزد ایشان بکنند تا شاید بترسند و به تقوی بگرایند، از اینجا معلوم میشود که اولاً مقصود از تفقه در دین فهمیدن همه معارف دینی از اصول و فروع آن است، نه خصوص احکام عملی و وظیفه کوچ کردن برای جهاد از طلبه علوم دینی برداشته شود و آیه شریفه به خوبی بر این معنا دلالت دارد. (موسوی همدانی، 1374، ج 9 ،ص 550)

ج) خالص ساختن دین برای خدا

...وَ ادعُوهُ مُخلِصِینَ لَهُ الدِّینَ کَمَا بَدَأکُم تَعُودُونَ (اعراف 29) و در حالی که دین خود را برای او خالص گردانیده اید وی را بخوانید همان گونه که شما را پدید آورد، بر می گردید، و جمله (و اَقیمُو وُجوهَکُم عِندَ کُّلِ مَسجِد) در همین آیه به ضمیمه (وَادعُوا مُخلصِینَ لَهُ الدِّینَ) این معنا را افاده می کند که بر هر عابد واجب است که در عبادت خود توجه را از غیر عبادت و در بندگی برای خدا توجه را از غیر خدا منقطع سازد یکی از چیز هایی که غیر خداست همان عبادت اوست، پس عابد نباید به عبادت خود توجه کند زیرا عبادت توجه است نه متوجه الیه و توجه به عبادت معنا عبادت و توجه به خدا بودن آن را از بین می برد (همان، ج 8 ،ص92)

د) اقامه ی دین و اقامه وجه برای دین

مفهوم اقامه به معنای بپا داشتن هر چیز است به نحوی که تمامی آثار آن چیز پدیدار شود و هیچ اثر و خاصیتی پنهان نماند، مانند اقامه عدل و اقامه سنت و اقامه نماز و غیره و وجه هر چیز، آن قسمتی است که با آن با چیزهای دیگر روبرو می شود و اقامه وجه در هنگام عبادت در یک انسان کامل عبادت از این است که خود را طوری سازد و آن چنان حواس خود را تمرکز دهد که امر به عبادت قائم به او شود و او بتواند آن امر را به طور کامل و شایسته بدون هیچ نقصی امتثال کند، پس برگشت اقامه وجه در هنگام عبادت به این است که انسان در این موقع دلش چنان مشغول خدا باشد که از هر چیز دیگری منقطع شود. وَ أن أقِم وَجهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً وَ لَا تَکُونَنَّ مِنَ المُشرِکِین (یونس 105) و به من دستور داده شده است که به دین حنیف روی آور و زنهار از مشرکان مباش. منظور از اقامه وجه اقامه نفس و وا داشتن آن است به گونه ای که باید و شاید مواجه عمل شود و اقامه کردن نفس در هر امری به معنای استقامت آن در آن امر است یعنی خواستن از نفسی است به اینکه آن امر را اقامه کند. ( همان، ج 11، ص 63)

ه) دین مبنای تعامل با دیگران

از مفاهیم همنشین واژه دین، مفهوم تعادل با دیگران و چگونگی این ارتباط است، بر این اساس ملاک دوستی و دشمنی ما با دیگران نیز باید بر مبنای موضع گیری شان نسبت به دین باشد. لا یَنهاکُمُ الله عَنِ الَّذینَ لَم یُقاتِلُوکُم فِی الدّینِ...(ممتحنه8-9) خدا شما را از دوستی کسانی که در امر دین با شما پیکار نکردند، باز نمی دارد. وَ انِ استَنصَرُوکم فِی الدِّینِ فَعَلَیکُمُ النَّصرُ (انفال72) و اگر در (کار) دین از شما یاری جویند. یاری آنان بر شما (واجب) است مگر بر علیه گروهی باشد که میان شما و میان آنان پیمانی است. حتی روابط فامیلی و خویشاوندی نیز بر مبنای دین تعریف می شود.

3-1-2- همنشین های منفی واژه ی دین

بعد از پرداختن به ویژگی های دین و تعامل انسان با دین به آسیب شناسی دین از قرآن کریم پرداخته می شود:

الف) شک در دین

قُل یاایُّهَا النّاس اَن کُنتُم فِی شَکٍ مِن دینی فَلا اَعبُدَ الّذین تَعبُدُونَ (یونس 104) بگو ای مردم اگر در دین من تردید دارید پس بدانید که من کسانی را که به جای خدا می پرستید نمی پرستم بلکه خدایی را می پرستم که جان شما را می ستاند و دستور یافته ام که از مؤمنان باشم.

مشرکین طمع در زوال دین حضرت رسول (ص) را داشتند و بسیار امیدوار بودند که بتوانند ایشان را از دعوتش منصرف کنند و خود را از دعوت او به توحید وترک خدایان رها سازند.

ب) ارتداد در دین

مفهوم ارتداد از دین در قرآن 3 بار و در دو آیه به عنوان همنشین واژه ی دین مطرح شده است، دو بار در آیه 217 سوره بقره و یکبار در آیه 54 سوره مائده می باشد. وَلایَزالُونَ یُقاتِلُونَکُم حتی یَرُدُّوکُم عَن دینِکُم... (بقره 217) پیوسته با شما می جنگند تا مگر بتوانند از دین خود بازتان دارند ولی هر کس از شما که از دین خود برگردد و کافر بمیرد، کردارش در دنیا و آخرت نابود می شود و چنین کسانی جاودانه در دوزخند. یرتد دلالت دارد بر برگشت و قطع با تزلزل و (عن دینه) اعراض از دین را می رساند.

ج) غرور در دین

وَ غَرَّهُم فِی دینِهِم ما کانُوا یَفتَرُونَ (آل عمران24) و بر ساخته هایشان آنان را در دینشان فریفته کرده است. اهل کتاب در دل هایشان تکبر و ستمگری و محبت به شهوات رسوخ نموده و هر عملی را که انجام می دهند بر طبق دعوت نفس است، در نتیجه افترا بستن به خدا که عادت و ملکه آنان شده همان باعث غرور ایشان گشته و چون این عمل ناپسند را مکرر انجام داده اند کارشان به جای رسیده که در اثر تلقین نسبت به عمل خود رکون و اعتماد پیدا کرده اند. (موسوی همدانی، 1374، ج 3، ص 194-195)

د) غلو در دین

یا اَهلَ الکِتابِ لا تَغلُوا فِی دِینِکُم وَ لا تَقولوا عَلَی اللهِ اِلّا الحَقِّ (نساء 171) در دین خود غلو نکنید و درباره خدا جز سخن درست نگویید. مسأله غلو درباره پیشوایان یکی از مهمترین سر چشمه های انحراف در ادیان آسمانی بوده است از آنجا که انسان علاقه به خود دارد، میل دارد که رهبران خویش را هم بیش از آنچه هستند بزرگ نشان دهد تا بر عظمت خود افزوده باشد؛ غلو همواره یک عیب بزرگ را همراه دارد و آن اینکه ریشه اصلی مذهب یعنی خداپرستی را خراب می کند به همین جهت اسلام درباره غلات سخت گیری شدیدی کرده است (مترجمان، ج 2، ص 378)

ه) طعن در دین

مِنَ الَّذینَ هادُوا یُحَرِّفونَ الکَلِمَ عَن مَواضِعِهِ ... وَ طَعناً فِی الدِّینِ (نساء46) برخی از آنان که یهودی اند کلمات را از جاهای خود بر می گردانند و با پیچاندن زبان خود و به قصد طعنه زدن در دین می گویند: شنیدیم و نافرمانی کردیم و بشنو ناشنوا گردی و (نیز از روی استهزاء گویند) راعنا.

و) لبس در دین

وَ کَذلک زَیَّنَ لِکَثِیرٍ مِنَ المُشرِکِینَ قَتَلَ اَولادِهِم شُرَکائُهُم لِیُردُوهُم وَ لِیَلبِسُوا عَلَیهِم دِینَهُم ... ( انعام 137) و اینگونه برای بسیاری از مشرکان، بتانشان کشتن فرزندانشان را آراستند تا هلاکشان کنند و دینشان را بر آنان مشتبه سازند و اگر خدا می خواست چنین نمی کرد پس ایشان را با آنچه به دروغ می سازند رها کن.

ز) افترا به دین

ذلکَ بِاَنَّهُم قالوا لَن تَمَسَّنا النّارُ الّا اَیاماً مَعدودَاتٍ وَ غَرَّهُم فی دِینِهِم ما کانوا یَفتَرُونَ (آل عمران 24) این بدان سبب بود که می گفتند آتش جز چند روزی به ما نمی رسد و این دروغ آنها را در دینشان مغرور کرده بود.

ح) بازیچه گرفتن دین

وَ ذَرِ الذّینَ اتَّخَذوا دینَهم لَعِباً وَ لَهواً و غَرَّتهُمُ الحَیوةُ الدنیا (انعام 70) کسانی را که آیین خود را بازیچه و سرگرمی گرفته اند و زندگی دنیا فریبشان داده است رها کن.

ط) بهره گیری مخالفان دین از دین

و قالَ فِرعَونُ ذَرونی اَقتُل مُوسی وَ لیَدعُ رَبَّهُ اِنِّی اَخافُ اَن یُبَدِّلَ دینَکُم... (غافر 26) فرعون گفت: بگذارید موسی را بکشم و او پروردگارش را بخواند، می ترسم دینتان را دگرگون کند یا در این سرزمین فساد انگیزد.

ی) رأفت بی جا در دین

الزانیةُ وَ الزانی فاجلِدوا کُلَّ واحِدٍ مُنهما مِائةَ جَلدَةٍ وَلاتأخُذکُم بِهِما رَأفَةٌ فی دینِ اللهِ (نور 2) هر زن و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید و اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید هرگز در دین خدا به آنان رأفت نکنید. چون رقت کردن به حال کسی که مستحق عذاب است با عث می شود که در عذاب کردن او تساهل شود، لذا کلام را مقید کرد به قید (فی دین الله)

ک) فرقه فرقه کردن دین و اختلاف

اِنَّ الَّذین فَرَّقوا دینَهُم وَ کانوا شِیَعاً لَستَ مِنهُم فی شیءٍ... (انعام 159) کسانی که دین خود را پراکنده ساختند و فرقه فرقه شدند، تو هیچ گونه مسئول ایشان نیستی، کارشان فقط با خداست، آنگاه به آنچه انجام می دادند آگاهشان خواهد کرد. مضمون آیه تقبیح ایجاد اختلاف و تفرقه در دین از روی هوی و هوس و مطامع و شهوات است، چرا که پیامبر از هر کسی که در این مسیر گام بر دارد بیزار و بری است.

4-1-2- صفات همنشین واژه ی دین در قرآن

الف) دین قیم

این واژه 6 بار به عنوان صفت دین به کار رفته است بعنوان نمونه: قُل اِنَّنی هَدانی رَبّی الی صِراطٍ مُستَقیمٍ دیناً قِیماً ملَّةَ ابراهیمَ حَنیفاَ... (انعام 161) بگو آری، پروردگارم مرا به راه راست هدایت کرده است، دینی پایدار، آیین ابراهیم حق گرای و او از مشرکان نبود. کلمه قیم مخفف قیام است و توصیف دین به آن برای مبالغه در این است که دین بر مصالح بندگان قیام دارد.

ب) دین حق

اضافه واژه دین به واژه حق هم می تواند اضافه بیانیه باشد و هم اضافه لامیه باشد در اضافه بیانیه مضاف از سنخ مضاف الیه است و دین حق یعنی دینی که حق است، و در اضافه لامیه مراد افاده اختصاص مضاف به مضاف الیه است یعنی دینی که مخصوص خدا و ویژه حق است. هو الذی اَرسَلَ رَسولَهُ بالهُدی وَ دینِ الحَقِّ لِیُظهِرَهُ علی الدینِ کُلِّهِ... (فتح 28)

اوست کسی که پیامبر خود را به (قصد) هدایت با آیین درست روانه ساخت تا آن را بر تمام ادیان پیروز گرداند و گواه بودن خدا کفایت می کند. این عبارت در سه آیه از آیات قرآن تکرار شده است و بیان می کند که خداوند رسولش را با هدایت و دین حق فرستاده است و ویژگی دین این است که از سوی خدا نازل شده است.

ج) دین خالص

انّا انزلنا الیکَ الکِتابَ بالحقِّ فاعبُدِ الله مُخلِصاً لَهُ الدّینَ الا للّله الّدینُ الخالِصُ (زمر 2-3) ما این کتاب را به حق به سوی تو فرود آوردیم، پس خدا را در حالی که اعتقاد خود را برای او خالص کننده ای عبادت کن، آگاه باشید آیین پاک از آن خداست.

2-2- مفاهیم همنشین واژه دین به معنای قضاوت و داوری

واژه دین به معنای قضاوت و داوری در بیست آیه و سیزده سوره از آیات و سور قرآنی به کار رفته است. کاربرد واژه دین به معنی قضاوت و داوری در سور مدنی نازل نشده اند و همگی در سور مکی هستند گویا همزمان با هجرت مسلمانان از مکه به مدینه و رشد و تکامل دین اسلام خود واژه دین هم از نوعی معنای اصطلاحی بهره مند گشته است.

 1-2-2- تصدیق و تکذیب دین

و الذین یُصَدِّقونَ بِیوم الدِّینِ (معارج 26) و کسانی که روز جزا را باور دارند. و کنّا نُکَذِّبُ بِیومِ الدّینِ (مدثر 46) و روز جزا را دروغ می شمردیم.

2-2-2- یوم الدین یکی از نام های روز قیامت

در چهارده آیه از آیات قرآن کریم واژه یوم به واژه دین به معنای داوری و جزا اضافه شده است  و به عنوان یکی از نام های روز قیامت به کار رفته است.

مالِکِ یومِ  الدّینِ (حمد 3) و قالوا یا وَیلَنا هذا یَومُ الدّینِ هذا یَومُ الفَصلِ... (صافات 20و21) می گویند ای وای بر ما این است روز جزا، این است همان روز داوری که آن را تکذیب می کردید.

3- مفاهیم جانشین واژه ی دین به معنای آیین و کیش

الف) ملت

این واژه در 14 آیه بکار رفته است. و قل بل مِلَّةَ ابراهیمَ حَنیفاً (بقره 135)

ب) شریعت

این واژه تنها آیه ایست که در آن واژه شریعت به کار رفته است. ثمَّ جعلناک علی شَریعَةٍ من الامرِ... (جاثیه 18) سپس تو را در طریقه آیینی (که ناشی) از امر (خداست) نهادیم، پس آن را پیروی کن و هوس های کسانی را که نمی دانند پیروی نکنید.

ج) شیعه

این واژه در 4 آیه به صورت مفرد و در 5 آیه به صورت جمع به کار رفته است. اَو یَلبِسَکُم شِیعاً... (انعام 65)

علامه می فرماید: شیع به معنای فرق و طوایف است و هر فرقه ای برای خود، شیعه جداگانه ای است و شیعه به معنای پیرو و تشیع به معنای پیروی بر وجه تدین و ولاء است. (موسوی همدانی، 1374، ج 7، ص 193)

د) شرعه

این واژه یکبار در قرآن به کار رفته است. لِکُلٍّ جعلنا مِنکُم شِرعَةً وَ مِنهاجاً (مائده 48) برای هر یک از شما شریعت و راه روشنی قرار داده ایم کلمه شرعه به معنای طریق است اما کلمه دین معنای طریقه خاصی است یعنی طریقه ای که انتخاب و اتخاذ شده باشد لیکن ظاهراً در عرف و اصطلاح قرآنی کلمه شرعه در معنای استعمال می شود که خصوصی تر از معنای دین است طبق آیه کریمه، ملت های مختلف هر کدام دارای شرعه مختص به خود هستند ولی همه شرعه ها دین واحدی هستند.

ه) منهاج

این واژه یک بار در قرآن به کار رفته است. لِکُلٍّ جعلنا مِنکُم شِرعَةً وَ مِنهاجاً (مائده 48) برای هر یک از شما شریعت و راه روشنی قرار داده ایم. ظاهراً در عرف و اصطلاح قرآن کریم کلمه منهاج در معنایی استعمال می شود که خصوصی تر از معنای دین است پس طبق آیه ملت های مختلف دارای منهاجی مختص به خود هستند ولی همه این منهاج ها دین واحدی هستند.


 

نتیجه:

-         برای دین در قرآن کریم دو معنای کلی می باشد، معنای کیش و آئین و دیگری قضاوت و جزا که هیچ نسبت و مناسبتی بین آنها وجود ندارد.

-         روابط همنشین و جانشین در زبان قرآن کریم که محدود به متنی مشخص است مقید و محدود می باشد.

-         برای دین تا بیش از بیست معنا ذکر شده است.

-         مفاهیم همنشین واژه دین به معنای کیش و آئین به چهار دسته تقسیم می شوند:

1- ویژگی های دین: تسلیم در برابر خدا- شرک نورزیدن به خدا- منشأ الهی دین- دین الله- پیروزی این حق بر ادیان دیگر- توفیه دین در قیامت.

2- تعامل انسان و دین: انتخاب دین- تفقه در دین- خالص ساختن دین برای خدا- اقامه دین و اقامه وجه برای دین -دین مبنای تعامل با دیگران.

3- همنشین های منفی واژه ی دین در آیات قرآن کریم عبارتند از: شک در دین- ارتداد در دین- غرور در دین- غلو در دین- طعن در دین- افترای به دین- بازیچه گرفتن دین- بهره گیری مخالفان دین از دین و رأفت بی جا در دین.

4- صفات همنشین واژه دین در آیات قرآن کریم، قیم، حق، خالص.

-         مفاهیم همنشین واژه دین به معنای قضاوت و داوری در آیات قرآن کریم: تصدیق و تکذیب دین و یوم الدین که منظور روز قیامت است.

-         مفاهیم جانشین واژه ی دین به معنای کیش و آئین در آیات قرآن کریم: ملت، شریعت، شیعه، شرعه و منهاج می باشد.

منابع  و مآخذ:

1- قرآن مجید ترجمه محمد مهدی فولادوند.

2- بندربیگی، محمد، فرهنگ المعجم الوسیط، قم، انتشارات اسلامی، ج 5، 1394 ش.

3- تقدیسی، محمد مهدی، معناشناسی واژه دین در قرآن کریم، تهران، دانشگاه امام صادق، ج 1، 1392 ش.

4- راغب اصفهانی، حسین بن محمد، ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن، تهران، مرتضوی، ج 2، 1390 ش.

5- رهنما، هادی، معناشناسی نام های معاد در قرآن کریم، تهران، دانشگاه امام صادق، ج 1، 1390 ش.

6- شریعتی، غلام محمد، نقش معناشناسی زبان در قرآن، قم، وثوق، ج 1، 1395 ش.

7- طالقانی، سید محمود، پرتوی از قرآن، تهران، شرکت سهامی انتشار، 1362 ش.

8- مترجمان، تفسیر هدایت، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، 1377 ش.

9- مصطفوی، حسین، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1368 ش.

10- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1380 ش.

11- موسوی همدانی، سید محمد باقر، ترجمه تفسیر المیزان، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین قم، 1374 ش.

12- میبدی، رسید الدین احمد بن ابی السعد، کشف الاسرار و عدة الابرار، تهران، انتشارات امیر کبیر، 1371 ش.

13- نکونام، جعفر، درآمدی بر معناشناسی قرآن، تهران، دانشکده اصول دین، ج 1، 1390 ش.

آمار بازدید

  • بازدید این صفحه : 514

  • بازدید امروز : 87

  • کل بازدید : 996194

  • بازدیدکنندگان آنلاين : 1

اطلاعات تماس

  • آدرس: خیابان کوی نصر(گیشای سابق)-نبش فاضل شرقی-پلاک 19

  • تلفن: 88241491-88240932

  • نمابر: 88484803

  •                

صفحه اصلی|درباره ما|تماس با ما

.تمامی حقوق این سایت متعلق به مدرسه علمیه الزهرا علیها السلام می باشد