چاپ        ارسال به دوست

به مناسبت شهادت امام صادق علیه السلام

درس هایی از زندگی سیاسی و مبارزاتی امام صادق علیه السلام

 

امام صادق علیه السلام، «مصادره انقلاب، تداوم مبارزه»

 

استراتژی کلی امامت ، ایجاد انقلاب توحیدی و علوی است. امام صادق علیه السلام، مشغول یک مبارزه دامنه دار و پیگیر بود، مبارزه برای قبضه کردن حکومت و قدرت و به وجود آوردن حکومت اسلامی و علوی؛ یعنی امام صادق علیه السلام، زمینه را آماده می کرد تا بنی امیه را از بین ببرد و به جای آنها حکومت علوی را که همان حکومت راستین اسلامی است، بر سر کار بیاورد. و در این مبارزه طولانی، توفیقات زیادی داشت، توانست تلاش خودش را ادامه بدهد و جمع یاران و دوستان خود را در هر لحظه بیشتر کند؛ وسیله از بین رفتن دستگاه حکومت بنی امیه، تلاش یاران  امام صادق بود که البته بنی عباس به ناحق بهره برداری کردند.

بنی عباس آن جریان انحرافی ای بودند که از یک فرصت استفاده کردند، انقلاب را ـ یعنی همان انقلابی را که امام صادق داشت به وجود می آورد ـ منحرف کردند و این خطرِ همیشه انقلاب هاست. آن خط درست انقلاب که منطبق با معیارها و ضوابط اصلی انقلاب است، گاهی جای خود را می دهد به یک خط عوضی ِمنحرفِ فاسدِ باطل، با شعارهای حق! این است که انسان بایستی حواسش جمع باشد. مردم آن زمان حواسشان جمع نبود، تا سال ها بعد ـ شاید تا بیست سال یا سی سال بعد ـ مردم مناطق دور دست خیال می کردند این حکومت بنی عباس که سر کار آمده، محصول مبارزات آنهاست که برای آل علی کرده اند، خیال می کردند حکومت آل علی همین است و خبر نداشتند که اینها غاصبند.

اواخر بنی امیه مسئله تعرض به دستگاه از طرف امام صادق به صورت بنیانی تر ، به صورت تشکیلاتی تر، به صورت جدی و قاطع تر مطرح می شود. اما یک ماجرایی پیش می آید که آن ماجرا نمی گذارد که این طرح موفق شود. گروهی که خودشان را تشکیلات علوی بیان می کنند، ظاهر می شوند ، اما در عمل ، مردمانی هستند که به اصول و مبانی پایبند نیستند؛ چون پایبند به اصول و مبانی نیستند، دستشان باز است، حاضرند هرجایی، در هر منطقه ممنوعه ای قدم بگذارند، حاضرند دروغ بگویند، حاضرند ظلم کنند، حاضرند برخلاف عقیده خودشان با مردم حرف بزنند، ابایی ندارند، آنچه را که می گویند، سخن دل آنها و نوشته لوح فکر آنها نیست، و آنها بنی عباسند؛ جریان دعوت عباسی به وجود می آید.

این تشکیلات بنا می کند به کار کردن، اما حاضرند دروغ بگویند، حاضرند برخلاف عقیده حرف بزنند، حاضرند رشوه بدهند و رشوه بگیرند.

به امام صادق نمی شود اعتراض کرد که آقا چرا شما دعوت ابی سلمه خلّال را مثلا قبول نکردید و حکومت را به دست نگرفتید. امام صادق با او نمی تواند بسازد، امام صادق یک سیاست مدار نیست، یک تشنه کام حکومت و خلافت نیست، یک سیاست باز و قمار باز عالم سیاست نیست که به هر شکل و به هر تقدیری حکومت دستش آمد مغتنم بشمارد و روی چشم بگذارد. امام صادق یک رهبر مسلکی است ، برای او مسلک و ایده آل و هدفش از همه چیز بیشتر قیمت دارد، حتی از حکومت؛ همچنانی که امیرالمومنین ، سرحلقه امامت، حاضر نشد در شورای شش نفریِ عمر دروغ بگوید.

امام صادق حاضر نیست دروغ بگوید، حاضر نیست ظلم بکند، حاضر نیست برخلاف حق حرف بزند، حاضر نیست حقوق دیگران را پایمال کند، حاضر نیست وعده های پوچ و توخالی به مردم بدهد، اما رقبایش از بنی عباس حاضرند؛ لذا برای آنها حکومت در دسترس قرار می گیرد. آنها موقعیت و زمینه را فوراً تصرف می کنند و عایقی و حائلی و مانع بزرگی در طریق حکومت اهل بیت به وجود می آورند. کار به آنجا می رسد که می بینید؛ بنی عباس مانعی شدند در راه انقلاب صحیح حکومت اسلامی، مانعی شدند در راه تحقق آن آرزویی که تشیّع پای آن آرزو، سالیانی نشسته بود، و اگر کسی در مسائل تاریخی غور کند، دقت کند، کاملا برایش روشن می شود که اینها یک چیزهایی است که پیش می آید در تاریخ ، و کسی مقصر و مسئول و مؤاخَذ نیست.

در مقابل یک چنین دستگاه قدرتی امام صادق علیه السلام چه کند؟

آیا امام صادق وقتی دید که موقعیت ضعیف شد، دست از تلاش خود بر م یدارد؟ آیا آن چنانی که مدعیان پیروی اش می گویند، دل به تدریس خوش می کند؟ آیا امام صادق درِ خانه را می بندد و داخل خانه می رود؟ نه! این کار را نکرد امام صادق. بلکه مبارزه کرد؛ اولا ایده مبارزی را حفظ کرد. آنچه را که تا آن روز برای او زنده بود و حرکت و تلاش می کرد، این را در روح خود و مغز خود زنده نگه داشت . بعد باید دست به یک ابتکار خیلی عالی بزند، اول باید تبلیغات خود را از نو شروع کند، زمینه های فکری را آماده کند، مردم را با این حقیقت ، یعنی غصب خلافتی که بنی عباس ـ این مدعیان هاشمی گری و مخالفان دین بنی هاشم ـ به جای بنی امیه کرده اند آشنا کند.  ثانیا طرز فکر تشیّع را هم ـ آن طرز فکری که امام صادق علیه السلام در رأس آن قرار گرفته و تشیّع ، زنده به آن طرز فکر است ـ در بین مردم ترویج کند. ثالثا باید آن جمعیتی را پرورش دهد و تربیت کند که باید کنار دست او بایستند و حرکت و قیام کنند و زمینه را از دست دشمن بگیرند و بر اوضاع تسلط پیدا کنند. امام صادق علیه السلام مشغول همه این کارها بود.

بنابراین امام ایده آل را از دست نمی دهد، هدف را از دست نمی دهد، و در راه این هدف، راه هم می پیماید، کوشش و تلاش هم می کند.

 

منبع: انسان 250 ساله، حلقه سوم، ص 778-767

 


٢١:٠٠ - پنج شنبه ٥ خرداد ١٤٠١    /    شماره : ٤٥٨    /    تعداد نمایش : ٧٦٦



خروج




آمار بازدید

  • بازدید این صفحه : 420441

  • بازدید امروز : 13

  • کل بازدید : 996120

  • بازدیدکنندگان آنلاين : 1

اطلاعات تماس

  • آدرس: خیابان کوی نصر(گیشای سابق)-نبش فاضل شرقی-پلاک 19

  • تلفن: 88241491-88240932

  • نمابر: 88484803

  •                

صفحه اصلی|درباره ما|تماس با ما

.تمامی حقوق این سایت متعلق به مدرسه علمیه الزهرا علیها السلام می باشد